شرح مختصر : ما دریافتیم که اقدامات متهورانه (جسورانه)دولتی (SOES)چینی ها که اندکی قبل از بحران مالی کلی انجام شد، درطول بحران نتایج بهتری به همراه داشت، خصوصا زمانیکه آنها بر اساس بدهی بانکی عمل کردند. این مطلب نشان می دهد که مالکیت بومی (دولتی)، فشارهای مالی را در طول دوره ی بحران کاهش می دهد. مالکیت سهامداران بزرگ یک ارتباطU شکل با عملکرد دوره ی بحران دارد که بیان می کند، تمرکز مالکیت، فشارهای مالی را کاهش می دهد و مسائل سلب مالکیت بوجود می آورد. ماهمچنین دریافتیم که مالکیت مدیریتی بطور رضایت بخشی با عملکرد دوره ی بحران SOEها همراه می باشد. این نتایج، پیشنهاد می کند که مالکیت مدیریتی مشکلات سلب مالکیت را در SOESها کاهش می دهد. در آخر اینکه شرکت های چینی که یک مامور حسابداری معتبر را پذیرفته اند، کاهش کمتری در ارزش شرکت (fire value) در طول بحران مالی کلی داشته اند.
فهرست :
چکیده
مقدمه
تکامل فرضیه ها
انتخاب نمونه ها و اطلاعات
آنالیزهای تجربی
نتایج رگرسیون
تست های افزوده
تعاریف مختلف از دوران های بحران مالی
حذف قسمت های مجزا
نتایج
شرح مختصر : حسابداری ارزش منصفانه یک رویکرد گزارشگری مالی است که در آن به شرکتها در موارد نیاز اجازه داده میشود که برای اندازهگیری و گزارشگری براساس ارزش حسابرسی داراییها و بدهیهای خاص (ابزار مالی) در برآورد ارزش آنها استفاده نمایند بگونهای که چنانچه آنها اقدام به فروش دارایی مینمودند و یا تعهدات خود را ایفاء میکردند عملکرد و وضعیت واحد تجاری به چه گونهای خواهد شد. براساس حسابداری ارزش منصفانه شرکتها گزارشات ناشی از خسارات ناشی از زمان را بر عملکرد داراییها و بدهیهای آن مؤثر میباشد را در درآمد خالص شرکت قبل از رسیدن به زمان مربوط نمایش میدهند.
مدل گزارشگری ارزش منصفانه در ایالات متحده امریکا توسط GAAP استانداردهای حسابداری پذیرفته شده بیش از 5 سال پیش پذیرفته شده است ولیکن بکارگیری و اهمیت بکارگیری آن با توجه به شرایط خاص اقتصادی امروزه بیش از پیش اهمیت یافته است در دستیابی سال 2006 انجمن استانداردهای حسابداری مالی FASB استاندارد جدید و بحثانگیز جدیدی درخصوص حسابداری ارزشهای منصفانه منتشر نمود که تحت عنوان استاندارد شماره 157 اندازهگیری ارزش منصفانه FAS 157 منتشر شد که در آن بطور کلی رهنمودهایی برای استفاده و بکارگیری این استاندارد مطرح گردید اما شرایط جدید بازار حسب وضعیت بحران اقتصادی صدای خرد شدن بازارهای مای زیر چرخ اقتصاد مالی و اعتباری شنیده میشود که منجر به انتقاداتی نسبت به حسابداری ارزشهای منصفانه از جمله FAS 157 گردید که اهم این موارد عبارت بودند از:
– گزارشات منتشره توسط شرکتها گمراهکننده هستند زیر ماهیت گزارشگری اطلاعات و فایدهمندی آن بطور موقت و معکوس عمل مینماید.
– ارزشهای منصفانه به سختی قادر به برآورد مناسب از وضعیت بازار و اقتصاد است و در نتیجه غیرقابل اعتماد است.
– گزارشگری ارزشهای منصفانه تأثیرات منفی زیادی در وضعیتهای بازار داشته و تلفات زیادی به بازدهی بازار دربر داشته است و امکان افزایش انتقال این تلفات به سایر بازارهای مالی وجود دارد.
فهرست :
حسابداری ارزش منصفانه
تاریخچه حسابداری ارزشهای منصفانه
سود تحقق نیافته
قابلیت اطمینان و اندازهگیری
ارتباط اندازهگیری
رفتار غیرمطلوب
ویژگیهای اقتصادی قیمت بازار و ارزش منصفانه
مفهوم اقتصادی و حسابداری درآمد
ارتباط درآمد و سرمایه (مدل فیشر)
ارزش منصفانه و ویژگی اقتصادی آن
بررسی مسائل مربوط به ارزش منصفانه در جریان بحران مالی
سود تحقق نیافته و فرسایش سرمایه
قابلیت اطمینان و ارتباط آن با اندازهگیری ارزشهای منصفانه
نتیجه گیری
نقش هیأت مدیره شرکتها در مدیریت ریسک در عرصه سازمان
آفیس،داکس،21 صفحه
معرفی
به دنبال بحران اعتباری سال 2007 در سال 2008 و در نتیجه این بحران مالی در سطح بینالملل منجر به شنیدن صدای خرد شدن چرخهای اقتصادی کشورها و خانوارها بصورت کامل در زیر بار فشار اقتصادی حاکم بر اقتصاد سراسر جهان گردید که به تبع آن همزمان با ایجاد بحران و تبعات ناشی از آن مباحث متعدد و بصورتی گسترده در محافل عمومی و جوامع حرفهای در بخش اقتصاد، درخصوص حوزه حاکمیت شرکتهای بزرگ با موضوعیت مدیریت ریسک مطرح گردید. بطوریکه فدراسیون بینالمللی حسابداری (IFAC) در این ارتباط به موضوع بحران مالی با این عبارت اشاره مینماید که"بحران مالی که در سالهای اخیر دندههای اقتصاد را در زیر چرخهای خود خرد نموده است لذا از این رخداد میبایست درسهایی را آموخت که اهم آن عبارتند از":
الف) آنچه به عنوان یک موضوع مهم و برجسته ناشی از کالبدشکافی بحران مطرح میباشد این است که در برخی از سازمانها به ویژه مؤسسات مالی شیوهها و ساختارهای کنترل داخلی و مدیریت ریسک در آنها بصورت ناقص اجرا شده و یا عملاً شیوههای کنترلی بکار گرفته شده در آنها بیاثر بوده است.
ب) عامل مهم دوم در بحران مذکور که دامنه گستردهتری داشته است به عنوان یکی دیگر از عوامل ایجاد بحران مربوط به تمرکز بیش از حد سازمانها به اعمال کنترلنسبت به گزارشات مالی خود در دورههای قبل از بحران بوده است.
در این گزارش بیشتر بر این موضوع استدلال شده است که به عنوان یک نتیجه غالب این موضوع است که فرآیندهای نظارتی زمان رسیدگی و حوزه مورد رسیدگی برای شناساییریسکهای تحقق یافته صرف نگردیده است و غالب خطرات تحقق یافته در این فرآیند در مواردی به غیر از موارد مرتبط با ریسکهای گزارشگری مالی بوده است یعنی اینکه ریسکهای تحقق یافته ناشی از عملیات اجرایی در شرایط خاص بوده است. بنابراین این موضوعی تعجبآور نیست که در بسیاری از گزارشات منتشره که در ارتباط با بررسی حوادث سالهای 2007 و 2008 (بحران مالی) صورت پذیرفته است این نتیجه غالب حاصل شده است که این رخدادها ناشی از تشخیص اشتباه، قضاوت غلط و یا سوء مدیریت در ارزیابی و مدیریت ریسک در سحط سازمانها و جامعه اقتصادی بوده است که در ساختار حاکمیت شرکتهای بزرگ وجود داشته است و این موضوع به عنوان عامل اصلی و مرکزی این بحران در جامعه اقتصادی مطرح میباشد که عملاً به عنوان رویدادی مطرح است که لرزهای بزرگ بر اقتصاد شرکتهای بزرگ و بینالمللی وارد نمود و پسلرزههای آن تا به حال که 5 سال از زمان آغاز بحران میگذرد همچنان ادامه دارد.
شورای گزارشگری مالی1(FCR)در اواخر سال 2011 با بررسی و اعلام نقش کلیدی هیأت مدیره شرکتها به عنوان بهترین و اصلیترین بازیگردان در اداره شرکتها در فرآیند مدیریت ریسک این موضوع را به عنوان اصلیترین نقش هیأت مدیره در ادامه شرکتها مطرح نمود که این موضوع بر همین اساس به عنوان رهنمود شبکه حاکمیت شرکتی ریسک (ICGN)2در سطح اداره نظارت بینالمللی مطرح گردید که فرآیند نظارت بر ریسک در سازمانها با هیأت مدیره آغاز میشود و او عملاً ناظر پیادهسازی مدیریت ریسک استراتژیک میباشد و پس از آنها و مدیریت زمان موظف بر اجرایی نمودن آنعملیات میباشد.
در این ارتباط نیز با مشاهده موارد مطروحه در گزارش شورای گزارشگری مالیFRC نقش هیأت مدیره به عنوان نقش مرکزی و هسته اصلی سازمان در فرآیندهای تصمیمگیری تعریف شده است بطوریکه در این گزارش عناصر مختلف و مسئولیتهای هیأت مدیره برای کنترل مواد ریسک و مواردی که مشمول ریسک هستند شامل موارد زیر مطرح گردیده است:
الف) رویکرد فرهنگی به موضوع ریسک و خطر در سازمان
ب) شناسایی ریسک
ج) نظارت بر حوزه و گستره ریسکخصوصاً ریسکهای کلیدی
د) نظارت بر فرآیندهای مدیریت و کاهش سطح ریسک با اعمال کنترل
هـ) حصول اطمینان از اینکه شرکت دارای سیستمهای مؤثر در مدیریت بحران میباشد
بنابراین در این متن قصد داریم که برای توسعه سطح دانش حرفهای جامعه اهم.........ادامه دارد.