آیا استانداردهای حسابداری مسئول بحران مالی جهانی هستند؟
آفیس،داکس،35صفحه
مردان خاکستری در اتاقهای کم نور نشسته و در حال مطالعه عمیق در کنار صرف قهوه و کشیدن سیگار برای تدوین استانداردهای حسابداری میباشند که تا حدودی موضوع ضابطهمند نمودن فرآیندهای مالی را به منظور استفاده ذینفعان سامان ببخشند تا عملاً ذینفعان براساس اطلاعات مربوطه تصمیمات مقتضی بعمل آورند. بر همین اساس حال این پرسش مطرح است که آیا آنها مسئول جریان ایجاد بحران مالی جهانی به شمار میروند؟ انتقاد سطحی مطروحه به گروه تدوینکنندگان استانداردها عمدتاً در ارتباط با تبیین طرح استاندارد حسابداری، روشهای اجرایی مربوط به استفاده از ارزشهای منصفانه تحت عنوان حسابداری ارزشهای منصفانه در ارتباط با نهادهای مالی و ابزارهای مالی مربوط میباشد. علاوه بر این استانداردهای حسابداری ناشی از بحران مالی عمدتاً بر حسابداری کاربردی متمرکز شدهاند. این در حالی است که آنهایی که هیچگونه تصمیمگیری نسبت به فرآیندهای کسب و کار نداشتهاند به عنوان نهادهای استانداردگذاران حسابداری مطرح گردیدهاند که این ویژگی در عالم اقتصاد به عنوان"اردک لنگ" مطرح میباشد به تعبیری دیگر گروهی که شناختی از فرآیندهای کسب و کار ندارند اقدام به تدوین استانداردهای حسابداری مینمایند که در عمل خروجی این رویه نتیجه یک بعدی و غیراثربخش را به همراه خواهد داشت. این بحران در حال تبدیل شدن به یک بحران بزرگتر در سطح جهان میباشد.
در این بحث ما به دنبال ارائه درک مناسبتری نسبت به اینکه چه چیزی عامل ایجاد بحران مالی شده است و واکنش هیأت استانداردهای بینالمللی حسابداری (IASB) به این موضوع چه بوده میباشیم. در اواخر سال 2007 زمانی که بحران مالی ظهور پیدا کرد در مرحله اول حسابداران و مدیران مالی قبل از هر گروه دیگری اقدام به شناسایی درآمد در دفاتر مالی در مرحله اول با افزایش ارزشهای منصفانه داراییهای نمونه و با زوال این درآمدها در اثر کاهش ارزشهای منصفانه به علت بکارگیری روش حسابداری ارزشگذاری منصفانه مطابق با استاندارد حسابداری ارزشهای منصفانه ضرر و زیانهای زیادی را مرتکب شدند. آنها به عنوان عامل ایجاد بحران شناسایی شدند چرا که مدیران دستگاهها از سنوات قبل اقدام به انعکاس پاداش سالیانه و حقوق و مزایای آنها مشتق از میزان سود و زیان حاصله شرکتها در پایان هر سال بوده و با عنایت به شناسایی سودهای مناسب آنها عملاً پاداش قابل توجهی دریافت مینمودند که این خود انگیزهای در بکارگیری مدل ارزشگذاری منصفانه در حسابهای مالی آن شرکتها بوده است. بدین ترتیب برداشت صاحبنظران این بود که علت اصلی توسعه و بکارگیری روش حسابداری ارزشهای منصفانه عامل فوقالذکر یعنی انگیزه مدیران بوده و شاید بتوان گفت که آنها نقش اساسی را در این موضوع ایفا مینمودهاند.
در ایالات متحده امریکا موضوع برای خرید وام مسکن و وسایط نقلیه به عنوان موضوع اصلی بازار پول و معضلات پیش روی آن در جهت بروز بحران مالی در سطح جامعه حرفهای و اقتصاددانان مطرح گردید و عملاً اقتصاددانان بر این عقیده هستند که از این حوزه بازار، مشکلات مالی در سطح اقتصاد جامعه امریکا و بالتبع در سایر کشورها بروز پیدا کرد چرا که پیش فرض این معضلات کاهش ارزش قیمت املاک و مستغلات در سطح جامعه امریکا میباشد. به عنوان یک نتیجه از این فرآیند مشخص شد که بسیاری از مؤسسات مالی و اعتباری دارای پایینترین کیفیت در برآورد اعتبارو اعتبارسنجی مشتریان بودهاند و عملاً فرآیندهای ارزیابی آنها و اعتباربخشی آنها براساس یک فرآیند کاغذی و غیرمنطبق با واقعیتهای عینی و به صورت سطحی صورت میپذیرد است که این موضوع در نهایت منتج به زیان بسیار بزرگی برای آحاد جامعه و در کل بستر اقتصادی کشور امریکا گردید بطوریکه در سنوات قبل به علت وجود بازراهای محدود پولی برای تأمین مالی با وجود تقاضای بسیار بالا عملاً منجر به کاهش کیفیت اعتباری و فرآیند اعتبارسنجی گردید که این امر به دلیل بالا بودن نرخ رسمی بهره در این بازارها بوده است. بدین ترتیب وجود این عامل در نهایت برای ایجاد ارزشهای مثبت و تعدیل مثبت ارزش منصفانه به منظور انعکاس درآمد افزایش ارزشهای منصفانه در صورت سود و زیان مؤسسات مالی با در نظر گرفتن این موضوع که........
آیا استانداردهای حسابداری مسئول بحران مالی جهانی هستند؟
آفیس،داکس،35صفحه
مردان خاکستری در اتاقهای کم نور نشسته و در حال مطالعه عمیق در کنار صرف قهوه و کشیدن سیگار برای تدوین استانداردهای حسابداری میباشند که تا حدودی موضوع ضابطهمند نمودن فرآیندهای مالی را به منظور استفاده ذینفعان سامان ببخشند تا عملاً ذینفعان براساس اطلاعات مربوطه تصمیمات مقتضی بعمل آورند. بر همین اساس حال این پرسش مطرح است که آیا آنها مسئول جریان ایجاد بحران مالی جهانی به شمار میروند؟ انتقاد سطحی مطروحه به گروه تدوینکنندگان استانداردها عمدتاً در ارتباط با تبیین طرح استاندارد حسابداری، روشهای اجرایی مربوط به استفاده از ارزشهای منصفانه تحت عنوان حسابداری ارزشهای منصفانه در ارتباط با نهادهای مالی و ابزارهای مالی مربوط میباشد. علاوه بر این استانداردهای حسابداری ناشی از بحران مالی عمدتاً بر حسابداری کاربردی متمرکز شدهاند. این در حالی است که آنهایی که هیچگونه تصمیمگیری نسبت به فرآیندهای کسب و کار نداشتهاند به عنوان نهادهای استانداردگذاران حسابداری مطرح گردیدهاند که این ویژگی در عالم اقتصاد به عنوان"اردک لنگ" مطرح میباشد به تعبیری دیگر گروهی که شناختی از فرآیندهای کسب و کار ندارند اقدام به تدوین استانداردهای حسابداری مینمایند که در عمل خروجی این رویه نتیجه یک بعدی و غیراثربخش را به همراه خواهد داشت. این بحران در حال تبدیل شدن به یک بحران بزرگتر در سطح جهان میباشد.
در این بحث ما به دنبال ارائه درک مناسبتری نسبت به اینکه چه چیزی عامل ایجاد بحران مالی شده است و واکنش هیأت استانداردهای بینالمللی حسابداری (IASB) به این موضوع چه بوده میباشیم. در اواخر سال 2007 زمانی که بحران مالی ظهور پیدا کرد در مرحله اول حسابداران و مدیران مالی قبل از هر گروه دیگری اقدام به شناسایی درآمد در دفاتر مالی در مرحله اول با افزایش ارزشهای منصفانه داراییهای نمونه و با زوال این درآمدها در اثر کاهش ارزشهای منصفانه به علت بکارگیری روش حسابداری ارزشگذاری منصفانه مطابق با استاندارد حسابداری ارزشهای منصفانه ضرر و زیانهای زیادی را مرتکب شدند. آنها به عنوان عامل ایجاد بحران شناسایی شدند چرا که مدیران دستگاهها از سنوات قبل اقدام به انعکاس پاداش سالیانه و حقوق و مزایای آنها مشتق از میزان سود و زیان حاصله شرکتها در پایان هر سال بوده و با عنایت به شناسایی سودهای مناسب آنها عملاً پاداش قابل توجهی دریافت مینمودند که این خود انگیزهای در بکارگیری مدل ارزشگذاری منصفانه در حسابهای مالی آن شرکتها بوده است. بدین ترتیب برداشت صاحبنظران این بود که علت اصلی توسعه و بکارگیری روش حسابداری ارزشهای منصفانه عامل فوقالذکر یعنی انگیزه مدیران بوده و شاید بتوان گفت که آنها نقش اساسی را در این موضوع ایفا مینمودهاند.
در ایالات متحده امریکا موضوع برای خرید وام مسکن و وسایط نقلیه به عنوان موضوع اصلی بازار پول و معضلات پیش روی آن در جهت بروز بحران مالی در سطح جامعه حرفهای و اقتصاددانان مطرح گردید و عملاً اقتصاددانان بر این عقیده هستند که از این حوزه بازار، مشکلات مالی در سطح اقتصاد جامعه امریکا و بالتبع در سایر کشورها بروز پیدا کرد چرا که پیش فرض این معضلات کاهش ارزش قیمت املاک و مستغلات در سطح جامعه امریکا میباشد. به عنوان یک نتیجه از این فرآیند مشخص شد که بسیاری از مؤسسات مالی و اعتباری دارای پایینترین کیفیت در برآورد اعتبارو اعتبارسنجی مشتریان بودهاند و عملاً فرآیندهای ارزیابی آنها و اعتباربخشی آنها براساس یک فرآیند کاغذی و غیرمنطبق با واقعیتهای عینی و به صورت سطحی صورت میپذیرد است که این موضوع در نهایت منتج به زیان بسیار بزرگی برای آحاد جامعه و در کل بستر اقتصادی کشور امریکا گردید بطوریکه در سنوات قبل به علت وجود بازراهای محدود پولی برای تأمین مالی با وجود تقاضای بسیار بالا عملاً منجر به کاهش کیفیت اعتباری و فرآیند اعتبارسنجی گردید که این امر به دلیل بالا بودن نرخ رسمی بهره در این بازارها بوده است. بدین ترتیب وجود این عامل در نهایت برای ایجاد ارزشهای مثبت و تعدیل مثبت ارزش منصفانه به منظور انعکاس درآمد افزایش ارزشهای منصفانه در صورت سود و زیان مؤسسات مالی با در نظر گرفتن این موضوع که........
با توجه به اهمیت موضوع و گستردگی تاثیرگذاری بحران اخیر در سطح جهانی در این تحقیق سعی بر آن است تا به برخی از ابعاد و علل شکل گیری این رخداد پرداخته شود.
نقش هیأت مدیره شرکتها در مدیریت ریسک در عرصه سازمان
آفیس،داکس،21 صفحه
معرفی
به دنبال بحران اعتباری سال 2007 در سال 2008 و در نتیجه این بحران مالی در سطح بینالملل منجر به شنیدن صدای خرد شدن چرخهای اقتصادی کشورها و خانوارها بصورت کامل در زیر بار فشار اقتصادی حاکم بر اقتصاد سراسر جهان گردید که به تبع آن همزمان با ایجاد بحران و تبعات ناشی از آن مباحث متعدد و بصورتی گسترده در محافل عمومی و جوامع حرفهای در بخش اقتصاد، درخصوص حوزه حاکمیت شرکتهای بزرگ با موضوعیت مدیریت ریسک مطرح گردید. بطوریکه فدراسیون بینالمللی حسابداری (IFAC) در این ارتباط به موضوع بحران مالی با این عبارت اشاره مینماید که"بحران مالی که در سالهای اخیر دندههای اقتصاد را در زیر چرخهای خود خرد نموده است لذا از این رخداد میبایست درسهایی را آموخت که اهم آن عبارتند از":
الف) آنچه به عنوان یک موضوع مهم و برجسته ناشی از کالبدشکافی بحران مطرح میباشد این است که در برخی از سازمانها به ویژه مؤسسات مالی شیوهها و ساختارهای کنترل داخلی و مدیریت ریسک در آنها بصورت ناقص اجرا شده و یا عملاً شیوههای کنترلی بکار گرفته شده در آنها بیاثر بوده است.
ب) عامل مهم دوم در بحران مذکور که دامنه گستردهتری داشته است به عنوان یکی دیگر از عوامل ایجاد بحران مربوط به تمرکز بیش از حد سازمانها به اعمال کنترلنسبت به گزارشات مالی خود در دورههای قبل از بحران بوده است.
در این گزارش بیشتر بر این موضوع استدلال شده است که به عنوان یک نتیجه غالب این موضوع است که فرآیندهای نظارتی زمان رسیدگی و حوزه مورد رسیدگی برای شناساییریسکهای تحقق یافته صرف نگردیده است و غالب خطرات تحقق یافته در این فرآیند در مواردی به غیر از موارد مرتبط با ریسکهای گزارشگری مالی بوده است یعنی اینکه ریسکهای تحقق یافته ناشی از عملیات اجرایی در شرایط خاص بوده است. بنابراین این موضوعی تعجبآور نیست که در بسیاری از گزارشات منتشره که در ارتباط با بررسی حوادث سالهای 2007 و 2008 (بحران مالی) صورت پذیرفته است این نتیجه غالب حاصل شده است که این رخدادها ناشی از تشخیص اشتباه، قضاوت غلط و یا سوء مدیریت در ارزیابی و مدیریت ریسک در سحط سازمانها و جامعه اقتصادی بوده است که در ساختار حاکمیت شرکتهای بزرگ وجود داشته است و این موضوع به عنوان عامل اصلی و مرکزی این بحران در جامعه اقتصادی مطرح میباشد که عملاً به عنوان رویدادی مطرح است که لرزهای بزرگ بر اقتصاد شرکتهای بزرگ و بینالمللی وارد نمود و پسلرزههای آن تا به حال که 5 سال از زمان آغاز بحران میگذرد همچنان ادامه دارد.
شورای گزارشگری مالی1(FCR)در اواخر سال 2011 با بررسی و اعلام نقش کلیدی هیأت مدیره شرکتها به عنوان بهترین و اصلیترین بازیگردان در اداره شرکتها در فرآیند مدیریت ریسک این موضوع را به عنوان اصلیترین نقش هیأت مدیره در ادامه شرکتها مطرح نمود که این موضوع بر همین اساس به عنوان رهنمود شبکه حاکمیت شرکتی ریسک (ICGN)2در سطح اداره نظارت بینالمللی مطرح گردید که فرآیند نظارت بر ریسک در سازمانها با هیأت مدیره آغاز میشود و او عملاً ناظر پیادهسازی مدیریت ریسک استراتژیک میباشد و پس از آنها و مدیریت زمان موظف بر اجرایی نمودن آنعملیات میباشد.
در این ارتباط نیز با مشاهده موارد مطروحه در گزارش شورای گزارشگری مالیFRC نقش هیأت مدیره به عنوان نقش مرکزی و هسته اصلی سازمان در فرآیندهای تصمیمگیری تعریف شده است بطوریکه در این گزارش عناصر مختلف و مسئولیتهای هیأت مدیره برای کنترل مواد ریسک و مواردی که مشمول ریسک هستند شامل موارد زیر مطرح گردیده است:
الف) رویکرد فرهنگی به موضوع ریسک و خطر در سازمان
ب) شناسایی ریسک
ج) نظارت بر حوزه و گستره ریسکخصوصاً ریسکهای کلیدی
د) نظارت بر فرآیندهای مدیریت و کاهش سطح ریسک با اعمال کنترل
هـ) حصول اطمینان از اینکه شرکت دارای سیستمهای مؤثر در مدیریت بحران میباشد
بنابراین در این متن قصد داریم که برای توسعه سطح دانش حرفهای جامعه اهم.........ادامه دارد.