شرح مختصر : ما دریافتیم که اقدامات متهورانه (جسورانه)دولتی (SOES)چینی ها که اندکی قبل از بحران مالی کلی انجام شد، درطول بحران نتایج بهتری به همراه داشت، خصوصا زمانیکه آنها بر اساس بدهی بانکی عمل کردند. این مطلب نشان می دهد که مالکیت بومی (دولتی)، فشارهای مالی را در طول دوره ی بحران کاهش می دهد. مالکیت سهامداران بزرگ یک ارتباطU شکل با عملکرد دوره ی بحران دارد که بیان می کند، تمرکز مالکیت، فشارهای مالی را کاهش می دهد و مسائل سلب مالکیت بوجود می آورد. ماهمچنین دریافتیم که مالکیت مدیریتی بطور رضایت بخشی با عملکرد دوره ی بحران SOEها همراه می باشد. این نتایج، پیشنهاد می کند که مالکیت مدیریتی مشکلات سلب مالکیت را در SOESها کاهش می دهد. در آخر اینکه شرکت های چینی که یک مامور حسابداری معتبر را پذیرفته اند، کاهش کمتری در ارزش شرکت (fire value) در طول بحران مالی کلی داشته اند.
فهرست :
چکیده
مقدمه
تکامل فرضیه ها
انتخاب نمونه ها و اطلاعات
آنالیزهای تجربی
نتایج رگرسیون
تست های افزوده
تعاریف مختلف از دوران های بحران مالی
حذف قسمت های مجزا
نتایج
تاثیرفناوری اطلاعات درمدیریت بحران شهرمشهد
فایل آفیس با فرمت داکس
شامل 31 صفحه
بخشی از مقدمه
مقدمه
بلایایی طبیعی و غیرطبیعی کماکان و با تناوب و شدتی فزاینده جهان و سازمان ها را تهدید می کند. مخاطرات و بلایای طبیعی همچون زلزله ها، طوفان ها، آتشفشان ها، سیل ها، گردبادها و... در واقع پدیده های طبیعی هستند که می توان از آنها دوری جست و یا اثرات انها را تخفیف داد. بلایای طبیعی به خودی خود و لزوماً باعث این همه خسارت مالی و جانی نمی شود. برخی از بلایای طبیعی به خوبی قابل پیشگیری هستند و بسیاری دیگر از بلایای طبیعی را می توان بی اثر یا کم اثر کرد. سازمان های که برای رویارویی با بحران آمادگی دارند، نه تنها تا اندازه زیادی سریع تر ترمیم می یابند، بلکه در مقایسه با سازمان های که به کلی آمادگی ندارند، خسارت بسیار کمتری می بینند.
در عصر انفجار اطلاعات، با افزایش روز افزون نیازها، انتظارات، اطلاعات و تحولات مختلف زیست - محیطی و تکنولوژیکی، به یکباره جوامع بشری دچار نوعی تزلزل، سردرگمی، التهاب و پیچیدگی خاصی شدند که پیامد آن بروز رویدادها و بحرانهای مخاطرهانگیز در این جوامع است. در دنیای کنونی روند سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دائماً در معرض التهابات و تهدیدهای بسیار خطرناکی میباشد که جز با مدیریتی مدبرانه و مبتنی بر دانش و حکمت امکان خروج از بنبستهای حاصل از این بحرانها وجود ندارد. اطلاعات همانند خونی است که در کالبد سازمان جریان می یابد و به ان حیات می بخشد، اطلاعات می تواند فرایند تصمیم گیری را در مورد ساختار، تکنولوژی و نوآوری تغذیه نماید.
و....
شرح مختصر : مردان خاکستری در اتاقهای کم نور نشسته و در حال مطالعه عمیق در کنار صرف قهوه و کشیدن سیگار برای تدوین استانداردهای حسابداری میباشند که تا حدودی موضوع ضابطهمند نمودن فرآیندهای مالی را به منظور استفاده ذینفعان سامان ببخشند تا عملاً ذینفعان براساس اطلاعات مربوطه تصمیمات مقتضی بعمل آورند. بر همین اساس حال این پرسش مطرح است که آیا آنها مسئول جریان ایجاد بحران مالی جهانی به شمار میروند؟ انتقاد سطحی مطروحه به گروه تدوینکنندگان استانداردها عمدتاً در ارتباط با تبیین طرح استاندارد حسابداری، روشهای اجرایی مربوط به استفاده از ارزشهای منصفانه تحت عنوان حسابداری ارزشهای منصفانه در ارتباط با نهادهای مالی و ابزارهای مالی مربوط میباشد. علاوه بر این استانداردهای حسابداری ناشی از بحران مالی عمدتاً بر حسابداری کاربردی متمرکز شدهاند. این در حالی است که آنهایی که هیچگونه تصمیمگیری نسبت به فرآیندهای کسب و کار نداشتهاند به عنوان نهادهای استانداردگذاران حسابداری مطرح گردیدهاند که این ویژگی در عالم اقتصاد به عنوان”اردک لنگ” مطرح میباشد به تعبیری دیگر گروهی که شناختی از فرآیندهای کسب و کار ندارند اقدام به تدوین استانداردهای حسابداری مینمایند که در عمل خروجی این رویه نتیجه یک بعدی و غیراثربخش را به همراه خواهد داشت. این بحران در حال تبدیل شدن به یک بحران بزرگتر در سطح جهان میباشد. در این بحث ما به دنبال ارائه درک مناسبتری نسبت به اینکه چه چیزی عامل ایجاد بحران مالی شده است و واکنش هیأت استانداردهای بینالمللی حسابداری (IASB) به این موضوع چه بوده میباشیم. در اواخر سال 2007 زمانی که بحران مالی ظهور پیدا کرد در مرحله اول حسابداران و مدیران مالی قبل از هر گروه دیگری اقدام به شناسایی درآمد در دفاتر مالی در مرحله اول با افزایش ارزشهای منصفانه داراییهای نمونه و با زوال این درآمدها در اثر کاهش ارزشهای منصفانه به علت بکارگیری روش حسابداری ارزشگذاری منصفانه مطابق با استاندارد حسابداری ارزشهای منصفانه ضرر و زیانهای زیادی را مرتکب شدند. آنها به عنوان عامل ایجاد بحران شناسایی شدند چرا که مدیران دستگاهها از سنوات قبل اقدام به انعکاس پاداش سالیانه و حقوق و مزایای آنها مشتق از میزان سود و زیان حاصله شرکتها در پایان هر سال بوده و با عنایت به شناسایی سودهای مناسب آنها عملاً پاداش قابل توجهی دریافت مینمودند که این خود انگیزهای در بکارگیری مدل ارزشگذاری منصفانه در حسابهای مالی آن شرکتها بوده است. بدین ترتیب برداشت صاحبنظران این بود که علت اصلی توسعه و بکارگیری روش حسابداری ارزشهای منصفانه عامل فوقالذکر یعنی انگیزه مدیران بوده و شاید بتوان گفت که آنها نقش اساسی را در این موضوع ایفا مینمودهاند.
فهرست:
پاسخ IASB به سؤالات مربوطه
گروه مشورتی بحران مالی FCAG
اندازهگیری ارزش منصفانه
افشای کامل و پیشرفته مدل اندازهگیری ارزشهای منصفانه در سطح صورتهای مالی
طبقهبندی ابزارهای مالی
ساختار تعادلگرایی و به رسمیت شناختن آن
اندازهگیری اعتبار در بدهیهای مالی
اندازهگیری و طبقهبندی ابزارهای مالی
ایجادکننده اخلال در نظم و یکپارچگی
روشهای حسابداری پیچیده
نتیجهگیری
منابع