شرح مختصر : مردان خاکستری در اتاقهای کم نور نشسته و در حال مطالعه عمیق در کنار صرف قهوه و کشیدن سیگار برای تدوین استانداردهای حسابداری میباشند که تا حدودی موضوع ضابطهمند نمودن فرآیندهای مالی را به منظور استفاده ذینفعان سامان ببخشند تا عملاً ذینفعان براساس اطلاعات مربوطه تصمیمات مقتضی بعمل آورند. بر همین اساس حال این پرسش مطرح است که آیا آنها مسئول جریان ایجاد بحران مالی جهانی به شمار میروند؟ انتقاد سطحی مطروحه به گروه تدوینکنندگان استانداردها عمدتاً در ارتباط با تبیین طرح استاندارد حسابداری، روشهای اجرایی مربوط به استفاده از ارزشهای منصفانه تحت عنوان حسابداری ارزشهای منصفانه در ارتباط با نهادهای مالی و ابزارهای مالی مربوط میباشد. علاوه بر این استانداردهای حسابداری ناشی از بحران مالی عمدتاً بر حسابداری کاربردی متمرکز شدهاند. این در حالی است که آنهایی که هیچگونه تصمیمگیری نسبت به فرآیندهای کسب و کار نداشتهاند به عنوان نهادهای استانداردگذاران حسابداری مطرح گردیدهاند که این ویژگی در عالم اقتصاد به عنوان”اردک لنگ” مطرح میباشد به تعبیری دیگر گروهی که شناختی از فرآیندهای کسب و کار ندارند اقدام به تدوین استانداردهای حسابداری مینمایند که در عمل خروجی این رویه نتیجه یک بعدی و غیراثربخش را به همراه خواهد داشت. این بحران در حال تبدیل شدن به یک بحران بزرگتر در سطح جهان میباشد. در این بحث ما به دنبال ارائه درک مناسبتری نسبت به اینکه چه چیزی عامل ایجاد بحران مالی شده است و واکنش هیأت استانداردهای بینالمللی حسابداری (IASB) به این موضوع چه بوده میباشیم. در اواخر سال 2007 زمانی که بحران مالی ظهور پیدا کرد در مرحله اول حسابداران و مدیران مالی قبل از هر گروه دیگری اقدام به شناسایی درآمد در دفاتر مالی در مرحله اول با افزایش ارزشهای منصفانه داراییهای نمونه و با زوال این درآمدها در اثر کاهش ارزشهای منصفانه به علت بکارگیری روش حسابداری ارزشگذاری منصفانه مطابق با استاندارد حسابداری ارزشهای منصفانه ضرر و زیانهای زیادی را مرتکب شدند. آنها به عنوان عامل ایجاد بحران شناسایی شدند چرا که مدیران دستگاهها از سنوات قبل اقدام به انعکاس پاداش سالیانه و حقوق و مزایای آنها مشتق از میزان سود و زیان حاصله شرکتها در پایان هر سال بوده و با عنایت به شناسایی سودهای مناسب آنها عملاً پاداش قابل توجهی دریافت مینمودند که این خود انگیزهای در بکارگیری مدل ارزشگذاری منصفانه در حسابهای مالی آن شرکتها بوده است. بدین ترتیب برداشت صاحبنظران این بود که علت اصلی توسعه و بکارگیری روش حسابداری ارزشهای منصفانه عامل فوقالذکر یعنی انگیزه مدیران بوده و شاید بتوان گفت که آنها نقش اساسی را در این موضوع ایفا مینمودهاند.
فهرست:
پاسخ IASB به سؤالات مربوطه
گروه مشورتی بحران مالی FCAG
اندازهگیری ارزش منصفانه
افشای کامل و پیشرفته مدل اندازهگیری ارزشهای منصفانه در سطح صورتهای مالی
طبقهبندی ابزارهای مالی
ساختار تعادلگرایی و به رسمیت شناختن آن
اندازهگیری اعتبار در بدهیهای مالی
اندازهگیری و طبقهبندی ابزارهای مالی
ایجادکننده اخلال در نظم و یکپارچگی
روشهای حسابداری پیچیده
نتیجهگیری
منابع
دلایل نیاز به تحول در سازمانها :
1. نیاز اجتماعی : به دلیل اثرگذاری از محیط و اثرپذیری از آن .
2. نیاز سازمانی : سازمانها برای بقا باید یادگیرندگی ، ارزش آفرینی ، مشارکت جویی ، خلاقیت ، کارآفرینی ( مولفه های مدیریت نوین ) را در سازمان توسعه داده و باید تحول در عرصه یادگیرندگی ، اطلاعات محوری و حاکمیت سازمان مجازی را بپذیرند .
3. نیاز مدیریتی : مدیران به منظور رعایت 2 شرط اصلی تفکر استراتژیک :
- تبدیل منافع به منافع ( ظرفیت آفرینی یا قابلیت سازی ) : باید نقاط قوت را افزایش و نقاط ضعف را کاهش داد .
- تبدیل زمینه ها به فرصت ( مزیت آفرینی یا ارزش آفرینی ) : باید فرصتها راافزایش و تهدیدات سازمانی راکاهش دهند .
نیازمند تغییر و تحول هستند .
شکل های مدیریت تغییر و تحول : تغییرات برنامه ریزی شده ( ابتکاری ) ، تغییرات برنامه ریزی نشده ( اتفاقی )
میزان تحول در سازمانها به موقعیت آنها بستگی دارد :
1- فاصله بین وضع موجود و مطلوب بسیار کم است = مدیریت تثبیت و تداوم
2- بین وضع موجود و مطلوب فاصله اندکی است = مدیریت بهسازی و اصلاح ( تغییرات تدریجی برای ترمیم بنیان ها )
3- فاصله بین وضع موجود و مطلوب زیاد است = مدیریت نوسازی ( تغییرات سریع یا انقلابی تا بنیان ها را عوض کند )
و .......