
آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که شادی
از کجا می آید ؟ از داشتن کسی که ما را عاشقانه دوست دارد ؟ پول و ثروت ؟ داشتن همسر و فرزندان زیبا ؟ موقعیت اجتماعی خوب ؟ کار خوب ؟ خوردن یک غذای عالی ؟ پیشرفت شغلی و تحصیلی ؟ یا …. ؟ در واقع باید گفت نه ! این موارد منابع خارجی شادی هستند که همیشه هم نمی توانند اعتبار خود را حفظ کنند . ممکن است شما روزی ورشکست شوید ، کسی که دوستش دارید یا دوستتان دارد را از دست بدهید ، موقعیت اجتماعی تان تنزل پیدا کند ، کار خود را از دست بدهید و …. کتاب تکنیک هایی برای داشتن یک زندگی شاد ، شما را با شادی درونی و واقعی آشنا می کند .

زینب
یکشنبه 4 تیر 1396 ساعت 12:00

دانلود کتاب

زینب
یکشنبه 4 تیر 1396 ساعت 07:33

زندگی یک ستاره
جالب است بدانید که ستارگان هم مانند موجودات زنده متولد میشوند، زندگی میکنند و سپس میمیرند، ولی طول زندگی آنها بسیار طولانی است. متاسفانه عمر کوتاه انسانها کفاف نمیدهد تا بتوانند زندگی یک ستاره را در مراحل مختلف شاهد باشند. با این حال اخترشناسان این مراحل را برای ما مشخص میکنند.
در طول زندگی انسان ، ستارگان بیشمار راه شیری عملا بدون تغییر به نظر میرسند. گاهی یک نواختر (ستارهای که بطور ناگهانی و انفجاری مقادیری عظیم انرژی از خود آزاد میکند) ، ناگهان ظاهر آشنای یک صورت فلکی را به مدت چند هفته عوض میکند و دوباره کم نورتر میشود. منظره زیبایی که یک ابرنواختر در آسمان پدید میآورد، بسیار نادر است. ستارگان نیز در نهایت تغییر میکنند و هیچ کدام تا ابد پایدار نمیمانند. ستاره ، هنگامی که انبار عظیم سوخت هستهای آن به پایان برسد، میمیرد. ستارگان بسیار جوان هنوز در میان گازهایی که از آن شکل میگیرند، پنهان هستند.
ستاره بعد از تولد
بعد از آنکه ستاره شکل میگیرد (تولد ستاره)، بلافاصله حیاتی پایدار بدست میآورد. در همین زمان واکنشهای هستهای در داخلیترین هسته ستاره ، هیدروژن را به هلیوم تبدیل میکند و انرژی آزاد میگردد. سرانجام همه هیدروژن درون آن به مصرف میرسد. بعد از این ، تغییراتی در لایههای درونی ستاره آغاز میشود. در حالی که واکنشهای جدیدی از هلیوم شروع میشوند، لایههای بیرونی باد میکنند تا ستاره را به اندازه غول برسانند.
در اثر تغییرات زیاد ، ستاره به مرحله متغیر بودن میرسد. در نهایت هیچ منبع ممکن برای آزادسازی انرژی باقی نمیماند. ستارگان کوچکتر در اثر انقباض به کوتولههای سفید تبدیل میشوند. ستارگان سنگینتر بهصورت ابرنواختر منفجر میشوند. ماده بیرون ریخته از یک ابرنواختر ، بخشی از گاز بین ستارهای را تشکیل میدهد که زادگاه ستارگان جدید است.

زینب
دوشنبه 29 خرداد 1396 ساعت 05:31

چی میشه اگه بفهمی تمام باورهای ذهنت دروغه...چی میشه اگه بفهمی همه ی اطرافیانت دروغن...اگه ببینی کسی که تمام زندگیته یه دروغ محض باشه...یه دروغ می تونه تمام زندگیت رو خراب کنه...درست همانطور که مال من رو خراب کرد...یک دفعه با یه دروغ از عرش به فرش می رسی...با شنیدنش از بالای برج بلند رویاهات پرت می شی پایین...سقوط می کنی...وقتی میون اون دروغ ، توی گیر و دار افتادن باشی یه دفعه سبک میشی...آزادِ آزاد...بدون هیچ تعلقی...دیگه هیچی برات مهم نیست...چون دیگه چیزی توی زندگیت نمونده که راست باشه...دروغ زندگی من هم درست همین کار رو با من کرد...و اون دروغ تنها یک دروغ نبود...دروغی بود که تمام زندگی ام بود...دروغی که روح تازه دمیده شده در عروسک کوکی را پس گرفت.

زینب
پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت 04:20

این تحقیق در فرمت وردword و در 48 صفحه میباشددر روز
بیستم جمادی الثانی 1320 هجری قمری مطابق با 30 شهریور 1281 هجری شمسی (21 سپتامبر
1902 میلادی) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی ایران در خانواده ای اهل علم و هجرت
و جهاد و در خاندانی از سلاله زهرای اطهر سلام الله علیها، روح الله الموسوی
الخمینی پای بر خاکدان طبیعت نهاد.
او وارث سجایای آبا و اجدادی بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم وکسب معارف الهی کوشیده اند. پدر بزرگوار امام خمینی مرحوم آیت الله سید مصطفی موسوی از معاصرین مرحوم آیت الله العظمی میرزای شیرازی(رض)، پس از آنکه سالیانی چند در نجف اشرف علوم و معارف اسلامی را فرا گرفته و به درجه اجتهاد
نایل آمده بود به ایران بازگشت و در خمین ملجا» مردم و
هادی آنان در امور دینی بود. در حالیکه بیش از 5 ماه از ولادت
روح الله نمی گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت
وقت ندای حق طلبی پدر را که در برابر زورگوئی هایشان به مقاومت بر خاسته بود، با
گلوله پاسخ گفتند و در مسیر خمین به اراک وی را به شهادت رساندند. بستگان شهید
برای اجرای حکم الهی قصاص به تهران (دار الحکومه وقت) رهسپار شدند و بر اجرای
عدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید.
بدین ترتیب امام خمینی از اوان کودکی با رنج یتیمی آشنا و با مفهوم شهادت روبرو
گردید. وی دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادر مومنه اش (بانو هاجر) که خود از خاندان علم و
تقوا و از نوادگان مرحوم آیت الله خوانساری (صاحب زبده التصانیف) بوده است. همچنین نزد عمه مکرمه اش (صاحبه خانم)
که بانویی شجاع و حقجو بود سپری کرد اما در سن 15 سالگی از نعمت وجود آن دو عزیز نیز محروم گردید

زینب
سهشنبه 23 خرداد 1396 ساعت 04:12