این تحقیق کامل در مورد قاره آفریقا است و دارای مقدمه ، فهرست ، متن
اصلی ، منابع و ... میباشد . قسمت هایی از این تحقیق را در زیر میخوانید :
آفریقا قاره ای است پهناور،با درآمدی ناچیز؛بنا به محاسبات انجام گرفته در سال 1990،این قاره تنها صاحب 8 درصد درآمد دنیااست و اگر نرخ های کنونی به همین منوال ادامه یابد، در سال 2050 نیز تنها دارای 8 درصد درآمد دنیا خواهد بود.(1) درآینده ای که جمعیت افزایش می یابد، شهرنشینی سریع و تنزل شرایط زیست محیطی معیارهای سنتی تولید ناخالص داخلی را تهدید می کنند و تضمینی برای تحقق شرایط جامعه مدنی وجود ندارد،حتی این دیدگاه نیز شاید خوشبینانه باشد.اگر در بنیان جوامع آفریقایی ،هنوز یک اقتصاد قابل دوام وجود داشت ،شاید همگی اغوا می شدیم تا به مخالفت با مدرنیزاسیون بپردازیم و تلاش کنیم تا اقتصاد روستایی و اشکال ماقبل مدرن تعاون حفظ گردد.این امر باید بخشی از استراتژی تعاونی باشد ،در صورتی که بپذیرد بسیاری از آفریقایی ها شهرنشینند و جامعه مدرن به تازگی وارد این قاره شده واز برخی جهات برگشت ناپذیر است.برای پی بردن به نیروی بالقوه تعاونی ها در تسهیل رفع نیازهای انسانی و نیل به توسعه پایدار و حمایت از جامعه مدنی در آفریقا،نیاز به شناخت پیشینه تعاون و نقاط قوت و ضعف کنونی آن داریم.
توسعه ی تعاونی ها در آفریقا :
سه مرحله متمایز در توسعه تعاونی ها در آفریقا عبارتند از:مرحله استعماری که در آن دولتهای غربی اروپایی تعاونی را به عنوان ابزاری جهت توسعه اقتصادی معرفی کردند،مرحله ملی _ مردمی که در آن دولتهای آفریقایی ایدئولوژی حاکم را تغییر دادند اما همان فرایندها و ساختارهای تعاونی را حفظ کردند و مرحله سازگاری ساختاری که در آن (به قول روسو ) تعاونی ها "به اجبار آزاد" شده بودند. در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی بخشی مشابه بخش های تعاونی وجود دارد.این بخش که تحت سرپرستی دولت قرار دارد و در برابر رقبا از آن حمایت می شود،هم اکنون در تلاش است که لیبرالیزاسیون اقتصادی حاصل از اضمحلال و سقوط دولتهای سوسیالیتی را زنده نگاه دارد .مشکلات مشابهی نیز در رابطه با نوشتن در مورد این بخش ها وجود دارد.آمارهایی که در رابطه با دوران دخالت دولت در امور تعاونی ها وجود دارد مشکوک است،چون تمیز تعاونی های اصیل از شبه تعاونی ها دشوار است.کسب آمارهایی در رابطه با دوره کنونی که دولت دیگر در امور تعاونی ها دخالت نمی کند نیز دشوار است ،چون بخش های تعاونی دردوره تغییر ساختاری سریع قرار دارند. به منظور فهم پویایی توسعه تعاونی ها در مستعمرات کشورهای اروپای غربی ،باید تمایزی بین تعاونی مدرن و قراردادی و تعاونی مرسوم قائل شویم.یکی بر پایه معیار پولی ارزش های مبادله ،بر پایه مجموعه ای از قوانین و رویه های مکتوب و بر پایه فرایند توسعه که به سرعت به پی ریزی شرکت های تعاونی جدید می انجامد، بنا شده است.دیگری بر پایه معیارهای غیر رسمی تر مبادله،بر پایه روشهای مرسوم تحمیل الزامات و بر پایه گونه ای از سازمان که در طول سالیان دراز رشد و نمو کرده است،بنا شده است.در فرهنگ سنتی آفریقا،دو شکل اساسی وجود دارد.گروه های کاری که اعضایشان به صورت چرخشی یا جمعی برای یکدیگر کار می کنند و انجمن های اعتباری و پس انداز که اعضایشان به صورت چرخشی و به نوبت وام دریافت می کنند.(2)آنها را می توان به عنوان شکل های از پیش تصور شده تعاون مدرن دید:به عنوان مثال شرکت های کفن و دفن بوستوانا Bostowana و زامبیا Zambia که مشترکات زیادی با شرکت های تعاونی همیار(دوستانه)اروپای غربی دارند و گروه های غیررسمی صندوق پس انداز زیمبابوه که مشابه اتحادیه های اعتباری هستند.ا