هنر جوهرهای است که در ذات هر ایرانی به فضل الهی به ودیعه نهاده شده است. به همین علت جلوههای هنر در تمام مظاهر و مقوله های زندگی ایرانی مانند: معماری، نقاشی ، خط و کتابت ، پارچهبافی، قالی وگلیمبافی، فلزکاری، سفالگری و ...... در طول تاریخ بروز و ظهور داشته و دنیایی از زیباییها، ذوق، خلاقیت و ابتکار را پدید آورده است.
یکی از مظاهر انعکاس هنر ایرانی در معماری این سرزمین است. هنرمند معمار ایرانی، از ابتدای کار و از هنگام بکارگیری آجر که از مصالح اولیه احداث بنا به شمار میرفته زیباترین نقشها و طرحها را هنگام احداث دیوارها و پوشش گنبد ها وگوشواره ها، مقرنسها و طاقنماها خلق کرده است و در روند تکاملی آن با گره چینی، گلاندازی، گرهسازی و آجرکاری خفته و رفته، شاهکارهای بینظیری را به وجود آورده است.
هنگام استفاده از گچ با خلق گچبریهایی با نقوش هندسی، گیاهی، دنیایی از خلاقیت را که در دنیا بی نظیر میباشد آفریده و در استفاده از چوب برای پنجره ها و درها با بهرهگیری از فنونی نظیر منبت، مشبک، معرق، کندهکاری، خاتمسازی و نقاشی روی چوب، اعجاز باور نکردنی را پدید آورده است.
برای تزیین بنا از کاشیهایی نظیر یک رنگ، هفت رنگ، معرق، طلایی و .... شیشه و آیینه در شکلها و رنگها و ابعاد گوناگون، مدد جسته و دنیایی از زیبایی و خلاقیت و هنر را عرضه کرده و همه اینها به همراه حجاریهای زیبا، بنا هایی را در جای جای ایران بر پا و استوار کرده است.
بدون تردید تحقق این همه زیباییها و خلاقیت جز به مدد عشق به معبود امکانپذیر نبود، چرا که بیشترین جلوه آنها را در مسجد، محراب و زیارتگاه میتوان دید.
بناهای مذهبی، همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام مختلف در طول تاریخ بوده است، و به لحاظ همین اهمیت، پیوسته کاملترین تجربه های هنری هنرمندان برجسته هر دوره تاریخی در خدمت معماری و تزیین نقوش به کار رفته در احداث چنین اماکنی بوده است. این علاقه و توجه و بذل سرمایه های مادی و معنوی، نه از باب منافع اقتصادی و اغراض مادی، بلکه بر مبنای کشش و علاقهای قلبی بر اساس گرایش فطری مردم به مکاتب الهی بروز کرده است. چه بسا مردمی که با مشکلات و تنگناهای اقتصادی قرین بوده، اما در سرمایهگذاری برای مظاهر معنوی، از جمله بناهای وابسته به مقدسات مذهبی، از هیچگونه ایثاری فروگذار نکرده اند.
بناهای رفیع و با شکوهی که در طول تاریخ برای معابد، مساجد و کلیساها، سربرافراشتهاند، با یک پشتوانه قلبی و عشق حقیقی همراه بوده است.
در تاریخ اسلام، مسجد در رأس توجه مردم، به ویژه هنرمندان معتقد به مبانی دینی قرار داشته است. در دوره هایی که اثری ازپیشرفتهای علمی و صنعتی در هیچ کجای عالم دیده نمی شود، برجستهترین آثار معماری جهان، از میان مساجد بزرگ در جای جای سرزمنیهای اسلامی بر جای مانده است، اگر چه به علل گوناگون، بویژه هجوم ارتشهای متجاوز بیگانه به کشورهای اسلامی بسیاری از ابنیه مهم و مساجد تاریخی دچار تخریب و ویرانی شده و آثار مهم مکتوب و میراث فرهنگی مسلمین که دستخوش غارت و آتشسوزی در کتابخانههای مهم جهان اسلام شده است، ما را از گنجینههای مهمی محروم کرده است، با این حال آنچه بر جای مانده، خود دریچهای است برای شناخت عظمت معماری به کار رفته در بنای مساجد بزرگ تاریخی، بویژه آن که در معماری و کاشیکاری بناها، مظاهر معنوی و مفاهیم والای مذهبی چه در انتخاب رنگ و چه در انتخاب شکل و فرم بسیار ماهرانه تلفیق شدهاند، و فضایی به وجود آورده است که انسان شیفته معنویت را بسوی خود می خواند.
فصل اول
- مسجد در معماری ایران
- عملکردهای مساجد مختلف
- خصوصیات فضاهای کالبدی مسجد
« مسجد » در معماری ایران.در هنر و معماری ایرانی و به ویژه معماری مساجد با دو پدیده شکل و محتوا یا عینیت و ذهنیت - و در یک کلام قالب و روح مواجهیم.
هنر معماری دارای سه جنبه است یکی جایگاه اثر در شهر یا معماری شهری ، طراحی خود بنا یا حجم اثر، و در نهایت هنرهای وابسته به معماری که شامل مواردی چون نور و رنگ و نقش است، میگردد که این اخیر با آنکه نقشی محوری در آنچه که معماری ایرانی نا میده میشود دارد، اما در دورههای پسین، این شیوه یا مهجور گشته یا نقشی حاشیهیی یافته است. حال آنکه چنین ظرفیتی را دارد که فضا سازی کند و بدون اینکه ترکیب احجام نامتجانس ضرورت یابد، فضاهای دلخواه را ایجاد نماید.
انسان- و به تبع او اثر هنری- موجودیت نمی یابد، مگر آنکه قالب و روحی داشته باشد. قالب و روح دو وجه منفک یا همراه و ترکیبی نیستند، بلکه وجوهی محشور و عجیبند که هیچ کدام بدون دیگری موجودیت و معنا نمی یابد. نه هر قالبی محمل هر روحی است و نه روحی تاب نشستن بر هر قالبی را دارد. این دو تنها با یکدیگر موجودیت می یابد و رشد می کنند و مرتبت وجودی مییابند.
در هنر معماری، اثر و روح حاکم بر جابجایی آن از یکدیگر منفک نیستند و نمیتوانند که باشند. نمیتوان فضایی را تخیل نمود، بدون آنکه صورت و شمایلی برایش قائل گشت و به همین عنوان نمی توان صورت و شمایلی تصور نمود و مصالح آن را در نظر نداشت. روح فراخ در همنشین با قالب تنگ همچون انیسش خرد و تحقیر میگردد یا قالب شکسته بر میدارد. قالب فراخ نیز ذلیل روح خرد شده، ویرانه میشود. این دو تنها بار شد متناسب و همپای یکدیگر، کارا و زیبنده میگردند. در فضاسازی ایرانی علاوه بر ترکیب یا انتزاع حجمی، از نقوش و رنگ و نور پردازی هم، به منظور القای انتزاع یا ترکیب فضایی استفاده شایان و قابل توجهی می شود به این معنا که در یک فضای راسته، شکست نور یا تفرق نقوش، قطعهای را مجرد یا گسسته می نمایاند و بالعکس بدین لحاظ شناخت نقوش و در رأس آن گره بنایی، در فضاسازی ایرانی نقشی مؤثر و ناگزیر دارد.
موضوع قالب و روح در بیان هنری و فضاسازی معماری، نه ماجرای راکب و مرکب که بحث وجود و موجودیت است. تذهیب کاران در طراحی، اشکالی را میآفرینند که «مداخل» نام دارد و آن صورت اشکالی است که «روالت» به هنگام نقشپردازی خود بخود «بوم آلت» را نیز مد نظر دارد. و هیچ یک از آلتهای «رو» و «بوم» بدون دیگری موجودیت نمییابند. اما هر مداخلی مناسب هر زمینهای نیست. به این معنا که تیزی و پخی یا راستگی و نقوس نقش مداخل را، نه اراده نقشبند که منظور نظر او، یعنی مکانت و فضا سازی نقش است که تعیین می کند. هرچند که رنگ و نور نیز در این نقوش تأثیر ناگزیر و بسزا دارند، مداخل نهایتاً در پیچیدهترین و رفیعترین مرتبت خود به گره بنایی مبدل میشود. گره در مسیر تحول خود از مداخل تا گره و از گره تا « گره در گره » و حتی « شاه گره » تا آنجا پیش می رود که به شطرنج معماران معروف میگردد. اما در این عرصه همچنان انعطاف و قالب خود را به صور و طرق مختلف حفظ مینماید و به گره کند و تند و شل و در مواضعی دستگردان مبدل می شود که به انضمام رنگ، قوالبی هم شأن و محشور با روح حاکم بر فضا سازی است.
معرفت حاکم بر هر اثر معماری یا شهری، نقشی بنیادین در تحول شخصیت و ادراک حیثیت آن اثر در طول زمان و همچنین در احساس مخاطبان ایفا می نماید. نقوش در فضاسازی نقشی تعیین کننده دارند. فضا سازی مناسب، با مجموعه تمهیدات مندرج در آن رمز ماندگاری و موجب جاودانگی این آثار در طول حیات بشری گردیده است.
کاربرد نقوش در حیثیت خارجی و فضاسازی درونی هر اثر معماری، مؤثر و بلکه تعیینکننده است. گره بنایی در میان نقوش ایرانی جایگاهی رفیع و بی مانند دارد، تا آنجا شاید نقش دیگری همچون گره در فضاسازی معماری ایرانی عمومیت نیافته و دخیل نگشته است.
عملکردهای مساجد مختلفهمانگونه که دین اسلام، تنها دین عبادت و پرستش و توجه به آداب و مراسم عبادی نیست و حوزه نفوذ احکام و قوانین آن شامل همه ابعاد و عرصه زندگی فردی و جمعی است، مسجد نیز، تنها فضایی ویژه برای عبادت نمی باشد.
بلکه علاوه بر جلسههای وعظ و ارشاد مسلمین، حلقهها و مجالس درس و بحث نیز در آن تشکیل میشد و میشود. حتی پس از اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری که فضای مدرسه به صورتی جدا و متمایز از مسجد پدید آمد، همواره در برخی از مسجدها تدریس علوم مذهبی تا قرن و دهههای اخیر ادامه داشته است. علاوه بر این اغلب مسجدها سنگر مبارزه اجتماعی مردم علیه حکام جبار، و کانون تجمع مردم در هنگام خوف و اضطرار بوده است.
مسجدها را از نظر دامنه تنوع و حوزه کارکرد های آنها می توان به چهار گروه طبقهبندی کرد: گروه نخست، شامل مسجدهای جامع و مسجدهای بزرگی میشود که توسط سلاطین، وزاء و حکام ساخته می شدند. اداره عموم این مسجدها توسط بانی یا مأموران دولتی صورت می گرفت و آنان در اغلب موارد به هر کسی اجازه پیشنمازی یا تدریس در این مکان را نمی دادند بلکه اشخاصی که مورد تایید باقی قرار میگرفتند به منصب پیشنمازی یا تدریس برگزیده میشدند. دربرخی از مسجدهای جامع، چند پیشنماز همزمان به اقامه نماز میپرداختند و پیروان هر مذهب و مسلک با اقتدا به پیشوای خود، نماز برگزار میکردند.
- گروه دوم، شامل مسجد های متوسطی میشود که توسط بزرگان محلی، علما و یا مشارکت عمومی مردم ساخته می شد. در بسیاری از این مساجد ها برای پیشنماز و دیگر افراد مسجد، شرط خاصی وجود نداشت و از محدودیتهایی که در مساجد نوع اول ایجاد میشد، خبری نبود. هرچند باید توجه داشت که بعضی اوقات، پیرامون هر مذهب برای خود مسجد جداگانهای میساختند که پیشنماز و مدرسان آن از پیروان شاخههای همان مذهب بودند.
- گروه سوم ، شامل مسجد- مدرسهها میشود. با وجود آنکه تعداد این مسجد - مدرسه ها بسیار اندک و انگشت شمار است، اما اهمیت آنها از جهت اینکه دو عملکرد عبادی و آموزشی، همزمان و به موازات یکدیگر، هر کدام بخشی از فضای کالبدی را به خود اختصاص دادهاند، قابل توجه است. مسجد و مدرسه بسیار جالب آقا بزرگ در کاشان ، و مسجد و مدرسه سید در اصفهان از بارزترین نمونه های این گروه از مسجدها هستند.
گروه چهارم، شامل مسجدهای بسیار کوچکی میشود که عمدهترین و شاید تنها عملکرد آنها، جنبه عبادی آنها بوده است و تنها در آنها نماز بجا آورده می شد. مثلاً در نایین برخی از مسجدهای کوچک هستند که مساحتی درحدود ده متر مربع دارند. این مسجدها توسط افراد خیرخواه در محلهها یا در امتداد بدنه بازار و مراکز اقتصادی ساخته می شدند.
خصوصیات فضاهای کالبدی مسجدمسجدهای اولیه بسیار ساده ساخته میشدند و فضای کالبدی آنها متشکل از شبستانی بدون در بود که در جلوی آن حیاط یا فضای باز نیمه محصوری وجود داشت. بتدریج و با گذشت زمان و روی کار آمدن حکومتهای سلطنتی، بر عظمت و شکوه معماری مسجدها افزوده شد.
در ایران، عناصری از معماری بومی در فضای کالبدی مسجدها مورد استفاده قرار گرفت. ایوان، یکی از این عناصر بود. نخست، یک ایوان در شبستان اصلی و سپس دو ایوان روبهروی یکدیگر که اغلب یکی به ورودی اختصاص داشت، به ساختمان مسجد اضافه شد. تعداد این ایوانها در مرحلهای از تکامل طرح مسجد، به چهار عدد رسید. عنصر دیگر، عبارت از چهار طاقیهایی بود که در پیش از اسلام به عنوان بخشی از فضای آتشکدهها و آتشگاهها مورد بهرهبرداری واقع میشد و پس از اسلام بعضی از آنها به عنوان مسجد مورد استفاده قرار گرفت. این عنصر و گنبد به صورت گنبد خانه، در بخش شبستان اصلی مسجد به کار گرفته شد و بر عظمت فضای مسجد افزود. بدین ترتیب روند شکلگیری فضای کالبدی مسجد منجر به تکوین طرح فضاهای چهار ایوانی شد. طرح فضاهای چهار ایوانی که پیش از اسلام نیز شناخته شده بود، متأثر از جهانبینی و فرهنگ ایران باستان و در ارتباط با جهات چهارگانه مقدسی که در ارتباط با فضای مثالی و توجه به حرکت و سیر خورشید، شکل گرفته بود. طرح مزبور چنان مورد استقبال قرار گرفت که نه تنها در ساختمان مسجدها، بلکه در بنای مدرسهها و کاروانسراها نیز به کار برده شد. البته این طرح بیشتر در مسجدها و سایر بناهای بزرگ به کار برده میشد و عمومیت استفاده از آن، مانع از تکوین در فضاهای معماری نمیشد.
مسجدهای جامع، از جنبة روند شکلگیری فضاهای کالبدی، به دو گروه تقسیم میشوند. گروه اول، شامل مسجدهایی که ساختمان آنها در طول تاریخ تغییر شکل پذیرفته و در هر دوره، فضاهایی به آنها الحاق شده و بخشهایی از آن را تغییر شکل دادهاند. مسجد جامع اصفهان نیز که هستة اولیة آن پیش از زمان آلبویه ساخته شده بود، در دورة مزبور و پس از آن در عهد سلجوقیان و در دورههای بعد، همواره شاهد تغییراتی در فضای کالبدی خود بوده است.
گروه دوم، شامل مسجدهایی است که از ابتدا با نقشهای از پیش طرح شده ساخته میشدند. و هیچ تغییر شکلی را نمیپذیرفتند. این مسجدها که اغلب متعلق به دورة صفویه و بعد از آن هستند، بیشتر به صورت بنایی مجزا از فضاهای کالبدی پیرامون خود و گاهی بیتفاوت نسبت به آنچه در برخی از جوانب و اطرافشان وجود داشت، ساخته میشدند. این مسجدها با داشتن یک ورودی عظیم و با شکوه ، خود را از فضاهای اطرافشان متمایز میساختند و نظر بیننده را جلب می کردند.
تزیین بناهای مذهبی با آجر که در زمان سلجوقیان رایج، و در دورة ایلخانان تکامل یافته بوده، در دورة صوفیان جای خود را به تزیین پرکار و گستردة کاشیکاری داد. تزیین ساختمان به طور عمده متوجه فضای درونی بنا بود و پوستة خارجی بنا بسیار ساده بود و در اغلب موارد با کاهگل پوشانده میشد. تنها جایی که در نمای خارجی تزیین میشد و خود را جلوهگر میساخت، فضای ورودی بنا بود. تزیین ورودی مسجدها و سایر بناها از دورة ایلخانان به بعد، بسیار مورد توجه قرر گرفت. در این بناها، فضاهای ورودی، بسیار مرتفع و با شکوه ساخته میشد.
بعد از دورة هخامنشی گنبد، که در پی نیاز و ضرورتی فنی - ساختمانی، برای پوشش فضای بزرگ بدون استفاده از چوب، در زمان اشکانیان اختراع شد و در آن دوره و سپس در عهد ساسانیان در ساختمان کاخها و آتشکدهها مورد استفاده قرار میگرفت و پس از آن برای پوشش بخشی از آن فضای شبستان به کار گرفته میشد به سبب استفاده زیاد از آن در مسجدها و سایر فضاهای مذهبی موجب شد که مفهومی سمبلیک کسب کند و به عنوان نشانه و سمبلی برای فضاهای مذهبی مورد توجه قرار گیرد. جنبة نمادی و سمبلیت گنبد از چنان قدرتی برخوردار شد که امروزه برای بیان جنبة مذهبی ساختمان مسجد ها، مورد استفاده قرار میگیرد و هنوز هیچ عنصر و شکلی نتوانسته است جای آن را بگیرد و حتی تصور چنین تحولی در آیندة نزدیک دشوار به نظر میرسد.
مناره: همان گونه که از مفهوم واژه آن بر میآید، عنصری جهت تبادل اطلاعات از راه دور توسط آتش، و به طور کلی محل آتش بود و پیش از اسلام کاربرد داشت. این عنصر پس از اسلام ابتدا به صورت ساده و منفرد برای خواندن اذان و آگاه کردن مسلمانان از وقت نماز به کار میرفت. عنصر مزبور پس از قرن پنجم و ششم هجری، پس از پذیرش کاربردی فنی در جنب سر در ورودیها و جنب ایوانهای اصلی مسجدها و سایر بناهای مذهبی، به صورت عنصری نمایشی و تزیینی درآمد و جنبهای نمادی به خود گرفت.
نکتة بسیار مهم در مورد عناصر فوق، این است که با وجود آن که امروزه آنها به عنوان سمبل و نشانهای از فضاهای مذهبی شناخته شدهاند، اما این امر لزوماً به این معنی نیست که عناصر مزبور در زمان گذشته و در همة دورهها و در همة شهرها، دارای چنین مفهومی که امروزه دارند، بودهاند؛ هر چند که پذیریش وجوه مشترکی بین مفاهیم و جنبة ادراکی آنها در طول تاریخ ممکن است...
( نظری اجمالی به معماری ایران درعهد اسلام) « معماری ایران در طی تاریخ طولانی خود دارای ویژگی، اصالت، طرح و سادگی، توأم با آرایش بر مایه بوه است» با این برداشت آرتورپوپ- مستشرق و ایران شناس نامی آمریکا به فرهنگ معماری ایران ردی می آورد. او می گوید: (اصالت اشکال زندگی ایران بدین گونه نمایان می شود که در ابنیه مسکونی از خودنمای و برون آرایی به در بوده است) با این یقین معماری را به عنوان یکی از پربارترین شاخه های تنرمند فرهنگ و هنر ایرانی معرفی می کمند. هنر در ایران به قدمت تارخیا تس و معماری از کهن تریهنرهاست. رونق اعتلای معماری در ایران باستانی گواه آن است که این سرزمین از کانون های نخستین شهرسازی ونیز سد سازی و مهندسی بوده است. و این گواهی بناهایی که از میان ازمنه وا عصار با سیمای غبار آلود سر بیرون کشیده اند و سرهای باستانی و شهرها و دهکده های شاهی تأیید میکند. آثاری که جسته و گریخته ازخلال نوشته های باستان شناسان بدست میآید روشنگر آن است که هنر و صنعت 5000 سال قبل ازمیلاد در این مرز و بوم ریشه و نشان دارد.
معماری ایران شناسنامه معتبر مردم این سرزمین از دوترین ازمنه قدمی است طبیعت اقلیمی ایران در این زمینه تأثیر گذار فرهنگ هایی که با ؟؟ و مغلومین به این خطه را گشودند. در این معماری کهم بارزترین اشکال خود جلوه کردن است. آداب و رسوم، مراسم مذهبی، روحیات، اخلاقیات، اندیشه و عقیده نسلها در معاری ایران انعکاس واضحی دارد. نه تنها در بناهای عظیم، در ابنیه اثار کوچک هم می توانیم این انعکاس را دریابیم. آتشکده و دهکده های شاهی که درگذشته که در سراسر این خطه جابه جا روییده بود و اینک به جا مانده است باری از فرهنگ معمای ایران باستان را در خویش نهاده است آتشکده دهکده های شاهی را در ایران باستان بر روی تپه ها بنا می کرده اند. در دهکده های شاهی معابد ویژه پرستش مهر و ناهید ( فرشته آب) وجود داشت. نقاطی که هم اکنون به پل دختر یا قلعه دختر نسبت می دهند، همان پرستشگاهها باستانی ناهید یا فرشته آب است از معابد مهر (میترا) که قبل از زردتشت در ایران رواج داشته است. نمونه های چندی باقی است. معبد (مصیصر) در شمال غربی ایران که در کوه تراشیده شده است و همچنین صخره (پی فخیریکار) در جنوب دریاچه رضاییه ازجمله این نمونه ها هستند. مهر پرستان باستانی قبل از ورود به معبد در جایی دست خود رابه آب می زدند و آن را (مهرآب) می نامیدند. که شاید نعت محراب دوره اسلامی از آن سرچشمه گرفته باشد. معماری ایران حاصل قرن ها تفکر و ثمرة اندیشه و قریحه هنری نیاکان ما و الهاماتشان از سنت ها و دست اؤردهای ملل دیگر است با آنکه در هر سیمای معماری ایرانی تغییر وتبدیل هایی را پذیرفته است، روح یگانه و ذات نیرومند آن همواره زنده و بلانده باقی مانده و همپایه زمان ظرفیت های خویش را عوض کرده است. مروری در خطوط اصلی معماری ایران از آغاز تاریخ مدرن ما، در واقع گشایندهشاهرایی به قلب تمدن دیرینه سال این سرزمین است نخستین سلسله حکومت ایران سلسله ماد بود که بخشی از هسته خود را در بنا و آثاری ه آفریده به وام نهاد. سنگ شیر همدان، کان داوود در سریل ذهاب، دخمه صحنه در کرمانشاه، دخمه مرسوم با طاق فرهاد در لرستان، دخمه ده نوه اسحاق وند در نزدیک کرمانشاه ازبرگزیدهژ ترین آثار این دوره است. ( پلی بیوس) در توصیفی که از کاخ باستانی همدان کرده یادآور شده است که ستون های این کاخ از چوب سدر و سرو ساخته شده و روی این ستون ها از لوحه های سیمین و زرین پوشانده شده بود ( دمرگان پرود) ( شی پیه) معتقدند که این نشانه ها و آثار تخت جمشید کم و بیش شباهت دارند. در عرصه وسیع سرزمین خود از مهارت و استادی هنرمندان ممالک، زیر فرمان خویش به نحو احسن بهره می گرفتند و از این جهت در آثار معماری و صنعت ایران در دورة هخامنشی تأثیر سایر ملل نیز دیده می شود چنانکه داریوش گوید در بنای قصر او صنعتگران بابلی، مادی، لیه ی. و مصری خدمت می کرده اند و مصالح ساخمان ها از فواصل دور دست می آمده است . استفاده از تجربیات و سنن ملل تابع، نه به صورت تقلیدی و پیروی بلکه به گونه ای باز افرینی و الهام پذیری خلاقه مختص به دورة هخامنشی نسبت مادها پیش ازآنکه تجربه و مهارت (اورانویی) ها استفاده بسیار بردند. معماری دورة هخامنشیان ادامه یک هنر ملی بود. اصالت این هنر در قصر کیاکسار پادشاه ماد ( در همدان) جلوه کرد و کوروش در ادامه آن پس از شکست مادها قصری در پازارگاه یا ( مادر سلیمان) در 80 کیلومتری شمال تخت جمشید بنا کرد. که گرچه مانند تخت جمشید که به جرأت می توان گفت یکی بزرگترین و وسیع ترین بناهای است که قبل از معمول شدن آهن ساخته شده است دارای سقف، ستون های چوبی بسیار بوده است سقف ، ستون های چوبی بسیار بوده است. سقف ساختمان از چوب سور لبنان و بلوط ساخته شده و بر ستون های حاشیه دار ه سر ستون های آراسته آنها را تزیین می کرد تکیه داشته است. ستون های چوبی و تزیینات چوبی سقف که نمونه ای از زیباتری مظاهر و رنگ های تیره چوب های سدر، گردو، بلوط و سرو و رنگهای روشن تر آج بوده است. ( گوردن چایلد) می گوید: ( آثار معماری دورة هخامنشی به طوری مناسب و شبیه است که پس از دوره سومری ها در این منطقه از آسیا نظیر ندارد) بر خلاف نقشه هایی بی جان و نا زیبای بابلی و آشوری، هجاری های ایران همه زنده و جالبند. تخت جمشید از مهمترین آثار هخامنشیان است در ساختن این بنای عظیم، اکثر پادشاهان هخامنشی هر یک به گونه ای دخالت داشته اند. در این، مشهورترین یادگار ایران باسان چوب به عنوان یکی از مصالح اساسی به کرا رفته است چوب به ساختمان از لبنان، آج از هندوستان و سنگ ستون ها از یونان و زینت دیوارها از اتیوپی ( حبشه) تحصیل شده است از وره اشکانیان آثار پراکنده ای در این و خارج وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از رابة قصر (هاقره) (الحضر) در ساحل دردجله این بنا اساساً اثر ذوق ایرانی است وی تأثیرمعماری روسی در طرز ساختن سقف و گچ بری آن مشهود است خرابه معبد ناهید در (کنگاوه) نیز از آن آثار به جا مانده این دوره است. از دورة اشکانیان در معماری رسمی ایران ساختن گندب متداولی گشت از همان روزگار گنبدهای روی چهار طاق گوشه بنای شد و تفاوت آن با کنبدهای روی این بود که گندبهای روی. روی گشوراه بنا می گشت. معماری دوره ساسانیان سرشت اصیل تری دارد . قصر شیرین که خسروپرویز بنا کرد کم و بیش به پیروی از ساختمان ها هخامنشیان ساخته شده است. طاق کسری ( ایران مدین) در نزدیک دجله در شهر تیسفون از آثار شناخته شده این دوره است. این بنا از آجرهای نظامی سپید و بزرگ ساخته شده است. بر روی تالار بزرگی که موسوم به ایران است 8 تالار کوچک گشوده می شد. طاق ها بهطور کلی شکلی نیمدایره داشت و طاق بارگاه به شکل هلالی ساخته شده و به وسعت شگرف آن دیدة هر بیننده ای را خیره می سازد. در حلی که عناصر و خطوط اصلی بنا از قریحة ایرانی مایع می گیرد. دور نسبت کدامهای از معماری رومی در پاره ای از قسمتهای آن انعکاس یافته باشد. پس از آنکه اسلام ایران را فرا گرفت، معماری ملت خود را با آیین جدید سازگارساخت. چنین است که پاره ای از باستان شناسان و مورخان را عقیده برآن است که برج های آتش ساسانی، ساختن مناره را برای دعوت مسلمانان به نماز به کاری رفت الهام داده است عوامل معماری ساسانی با اختلافات کم و بیش اما به وضوح- در دوره های اسلامی خود را تحمیل کرد. تزئینات رایج در معماری کهن ایرانی با همه ویژگی ها خود از گچ بری و آرایش با کاشی لعابدار و غیره به معماری اسلامی ایران انتقال یافته است نقش اسلیمی های مساجد ایرانی همان پیچک های ساسانی است که نمونه آن را درطاق بستان می یابیم، ولی در هر حال این نقوش و عوامل در اثر بیدار شدن یک امپراطوری اسلامی و ورود تمدنهای گوناگون در لوی یک آئین واحد، بهره گیری مقابلی را سبب شده و تغییر شکل یافته که در خور مطالعه است از آغازگرویدن ایران به اسلام بسیاری از سنت های ایرانی و از جمله سنت معماری آن هنگام با تأثیرات «بیزانس» میان حکمرانان اسلامی متداول گشت چنانکه بسیاری از تصور خلفای اموی از جمله قصرالحیر و فخاجا و مشاطه خیلی بیش از آن چه از هنر «بیزانس» متأثر باشد از اسلوب ایرانی الهام گرفته است و زینت های آن از شیوه ایرانی بیرونی کرده است )
آثار معماری دوران ساسانی درسرزمین ماوراء النهر
بنظر می رسد جا داشته باشد پیش از آنکه به معرفی شهرها و آثار معماری دوران ساسانی در ماوراءالنهر بپردازیم به اختصار مطالبی درباره اهمیت و ارزش آثار این منطقه در زمینه شناسائی هر چه وسیعتر فرهنگ و تمدن ایراین بیان داریم و ویژگیهای محلهای باستانی این ناحیه را بر شماریم.
ناحیه وسیعی را که از دیرباز در نوشته های مورخان و جغرافی نویسان همیشه ازآن بنام خراسانبزرگ ورارود و یا ماراءالنهر یاد شده است ازمدتها پیش دانشمندان شوروی بدلایل خاص بنام ( آسیای مرکزی) از آن یاد می کنند این ناحیه هم اکنون شامل سرزمین هائی است که جمهوری ازبکستان- جمهوری فارسی زبان تاجیکستان- ترکمنستان- ناحیه قزاقستان وقرقیزستان را در بر می گیرد.
درحالیکه دانشمندان مغرب زمین نواحی را که شامل : ترکستان شرقی – مغولستان و تبت می باشد بنام آسیای مرکزی نامگذاری کرده اند. بحث درباره علت این اختلاف و انگیزه های سیاسی که منجر به نامگذاری اخیر توسط دانشمندان روس گردیده مطلبی است که از حوصله این گفتار بیرون است و جا دارد که در فرصت دیگر بآن بپزدازیم.
سرزمین وسیع ماراءالنهر و یا منطقه ایکه امروز از آن بنام آسیای مرکزی یاد می شوداز نظر جغرافیائی سرزمینی است با اختلاف منظر بسیار چنانکه قسمت وسیعی از ان را سلسله کوههای عظیم و صحراهای وسیعی که برای زندگی انسان مناسب نیست فرا گرفته است از سوی دیگر در این ناحیه با حوضه های پرآب و بستر رودخانه های بزرگ با خکی رسوبی و حاصلخیز برخود میکنیم که از کهنترین روزگاران مسکون بوده چنانکه نشانه های آنرا بصورت تمدنهای پرارزش در این نواحی شاهد هستیم. بالاخره اینکه دامنه های ارتفاعات و استپ های این سرزمین وسیع، چراگاههای پربار و پر نعمتی را برای پرورش، گونه های مختلف دامها عرضه می دارند.
چراگاههائی که با جاذبه بسیار دامپروران بومی و گله های بزرگ آنها را بسوی خویش فرا میخواند و امکان بوجود آمدن نوعی خاص از تمدن شبانی را در این بخش فرام می ساخت.
از تمدن های معروف و شناخته شده پیش از تاریخ این سرزمین می توان آثار و تمدنهای زیر را یاد کرد: از آثار ارزنده دوره پارینه سنگی و تمدن (موسترین) میتوان کشفیات غار (تشیک تاش) در جنوب شرقی ترمز را یاد کرد با یافتن اسکلت یک انسان ( تئاندرتان) که آنرا گونه ای میان ( انسان پکن) و انسان « نئاندرتال» شناخته شده در مغرب زمین دانسته اند، باستانشناسان برای این محل اهمیت خاصی قائل هستند.
آثار مربطو به دروه نوسنگی (نئولیتیک) در سرزمین خراسان بزرگ یا ماراءالنهر دارای اهمیت و اعتباری خاص هستند. زیرا که به گونه ای روشن اوضاع و احوال و ویژگیهای مربوط به زندگی اجتماعات ساکن منطقه را در این دوران بازگو می کمند و رابطه آنرا با تمدنهای مستقر در دیگر ناحیه های سرزمین ایران مشخص میسازد.
از جمله تمدنهای معروف و شناخته شده دوران نئولیتیک ناحیه تا آغاز دوران تاریخی می توان تمدنهای زیر را یاد کرد:
تمدن شناخته شده در (آنو) واقع در دوازده کیلومتری عشق آباد ( اشک آباد) در ترکمنستان جنوبی – تمدن مکشوف در ( قره تپه) در نزدیکی عشق آباد گذشته از آثار جالب دوران نوسنگی و برنز در ترکمنستان جنوبی، در ناحیه ( خوارزم) نیز با تمدنی ارزشمند بهمین نام برخودر می شود. در نواحی کوهستانی تاجیکستان جنوبی نیز با آثار فراوانی از تمدن دوران نوسنگی بر خورد می کنیم که بنام تمدن (حصار) نامگذاری شده است.
همچنین درساحل چپ (سیر دریا) نیز با محلهای باستانی زیادی از دوران برتر برخورد می کنیم که مجموع آنرا بنام تمدن (قراقوم) نامیده اند.
و بالاخره در دهر ( فرغانه) و در قسمت پائین دره ( زرافشان) نیز با آثار تمدنهای ارزنده ای از دوران برنز بر خورد شده که تمدن دره زرافشان را بنام ( زمان بابا) نامیده اند.
بحث درباره آثار تاریخی سرزمین خراسان بزرگ و ماراءالنهر با توجه به فراوانی و اهمیت این آثار مطالبی است که جا دارد درباره آن بطرو جداگانه درطی گفتارهائی چند صحبت شود. از جمله باید دانست که در دوران هخامنشی شاهد ایجاد و گسترش تعداد قابل توجهی از شهرها در این سرزمین هستیم که بعنوان مثال می توان شهرهائی چون : مرو- قلعه گبر در خوارزم – قلعه میر در تاجیکستان جنوبی- ویرانه های بالا حصار در بلخ- آثار مکشوف در فرغانه و … را یاد کرد.
آثار دوران باستانی
با توجه به اهمیت و موقع خاص سیاسی و اقتصادی و بازرگانی سرزمین ماراءالنهر در دوران ساسانی و گذشتن جاده معروف ( راه ابریشم) از این ناحیه و رشد روز افزون شهرنشینی در سراسر ایران ساسانی، در بسیاری از نواحی ماراءالنهر یا شهرها و محلهای مسکونی عظیم و گسترده ی برخورد می شود که نمونه های کاوش شده آنها را در محلهائی چون : (بالالیک تپه) در پانزده کیلومتری ترمذ منطقه وسیع و کم نظیر و رخشا در 20 کیلومتری شمال غربی بخارا- ویرانه های افراسیاب یا سمرقند کهن و بالاخره منطقه باستانی پرارز و گسترده (پنج کنت) یا پنجیکنت در شصت کیلومتری شهرسمرقند را می توان نام برد.
نکته قابل اشاره اینکه آثار مربو به تمدن شکوفا و ارزنده دوره ساسانی در ماراءالنهر را باستانشناسان روس و از جمله ( بانیتسکی) بنا به دلایل خاص زیر به فرصت کمی که در اختیار داریم بحث خود را تنها بمعرفی اجمالی آثار باستانی ناحیه و رخشا و پنج کنت اختصا می دهیم...
مسجد احمد ابن طولون این مطلب را تاکید می کند ) معماری 000ویژگی های معماری :
مسجد از نظر معماری طرحی بسیار ساده دارد . بنا شامل یک صحن مربع به ابعاد تقریبی 92 متر است که از 3 سو رواقی با 13 چشمه طاق در 2 ردیف ، و از سوی قبله(جنوب شرقی )رواقی با 17 چشمه طاق در 5 ردیف را در بر می گیرد . با احتساب عرض رواق ها مجموع بنا و صحن مستطیلی است که به ابعاد 26/122 و 33/140 متر . در بنای مسجد به جای ستون از جرز بهره گرفته اند .کلیه دیوار ها ، جرز ها و چشمه ها ی شبستان ها یکسره از آجر سرخ رنگ به اندازها های 5/4 در 5/8 تا 8 در 18 تا 19 سانتی متر در ملاطی ضخیم چیده شده و یک قشر گچ سخت آنها راپوشانیده است .
طاق ها از نوع نوک تیز (شکسته) است و پایه های حمال آن را جرز های مکعب مستطیل ستبر به ابعاد 46/2 در 27/1 متر تشکیل می دهد که به فاصله 60/4 متر از یکدیگر قرار دارند . نمونه پیشین این گونه جرز ها در مساجد المتوکل و ابودلف در سامره نیز دیده میشود
( شاید بتوان به روایت بلوی را در مورد نیاز به 300 ستون برای ساختن مساجد مورد نظر احمد بن طولون و پیشنهاد معمار مصرانی سازنده مسجد برلی ساختن بنایی مه به جز 2 ستون سمت قبله (محراب ) به ستون دیگری نیاز نداشته باشد توجیهی برای این روش جدیدو ناشناخته در معماری مساجد مصر دانست . نیم ستون های کاذب 4 نبش جرز ها را با آجر تراشیده ساخته اند و طاق های روی آن کمی از پایه خود پیش تر آمده و در بالای هر جرز به منظور تقویت ، روکوبی چوبی با اتصال دم چلچله ای نصب شده است .
تزئینات بنا
در معماری اسلامی تزئینات مساجد از دو دیدگاه متفاوت به کار گرفته شده است . در بیشترین آنها برای نشان دادن اهمیت و جلب توجه نماز گزاران به محل مشخصی چون محراب ، عوامل تزئینی چشم گیری در آن به کار گرفته اند و در شماری کمتر معماران کوشیده اند تا به یاری نقش های یکسان و هماهنگ بنا را از وحدت کامل برخودردار کنند که در مسجد ابن طولون چنین است گچ بری تنها عامل تزئینی این بنا به بخش های اصلی ساختمان چون سر ستوان ها ، سطح زیرین طاق ها ، روزنه های نور گیر و پنجره ها غنایی ویژه بخشیده و در سر ستون ها که به سبک کرنتی است ، نقوش برگ کنگری متداول این سبک ،به برگ مو سبک سامره تغییر یافته است.
طاق های مسجد ابن طولون بسیار عریض طراحی شده است . بنابراین سطح زیرین آن زمینه مناسبی برای ارائه گچ بری است . 10 قطعه از این گچ بری ها به خوبی حفظ شده که طرح آنها شامل یک نوار مرکزی پهن و دو حاشیه باریک با نقش هندسی و گیاهی به سبک سامره است . یک نوار گچ بری شده نیز در هر دو روی دور طاق ها ایجاد شده که ابتدا با زاویه قائمه به سوی طاق کناری معطوف می گردد و سپس در امتداد یک خط افقی به آن می رسد . کتیبه کوفی مشهور مسجد به فاصله 20 سانتی متری در بالای این نوار به عرض 30 سانتی متر بر روی چوب منبت کاری شده است . تخمین زده اند که این پیشانی بیش از دو کم طول داشته و در حدود یک شانزدهم از آیات قرآن کریم را شامل بوده است پنجره های واقع در دیوار خارجی رواق ها شاهکاری از هنر گچ بری است .
3 یا 4 قطعه از نمونه های نخستین شبکه های آن باقی مانده که طرح بعضی از آنها شامل دایره های تقسیم شده به نیم و ربع دایره و کاملا مشابه طرح یکی از مشبک های مرمرین مسجد جامع دمشق است . دو نمونه دیگر شامل ترکیبی از اشکال شش گوشه و مثلث های متساوی الاضلاع است دیوار خارجی رواق ها 10 متر ارتفاع دارد و یک پیشانی با تزئینات کنگره ای به ارتفاع 3 متر بخش فوقانی آن را آراسته است . چنین می نماید که معمار برآن بوده که دیوار های بلند را از عرض به دو بخش تقسیم کند . در بخش زیرین 7 در ورودی مستطیل شکل ساخته شده و در بخش زبرین 31 پنجره ایجاد کرده که پایه آنها بر خط محور این تقسیم قرار دارد . این تقسیم جالب یکنواختی دیوار های سا ده را از میان برده و یکی از زیبا ترین عوامل بنا یعنی پنجره را پدید آورده است طرفین روزنه های نورگیر در پشت بغل های دیوار خارجی صحن ، گل های کوکب 8 پر با گلبرگ های فرو رفته گچ بری شده و ردیفی از همین گل ها به شکل یک پیشانی زیر رخ بام ساخته اند .
سقف :
سقف نخستین مسجد از تنه های ستبر نخل بوده که با تخته به شکل مربع مستطیل به اندا زه ای 50 در 30 سانتی متر غلاف شده و شاه تیر هایی را تشکیل می داده که به فاصله 25/1 متر ( از مرکز به مرکز ) قرار داشته است . رو و میان آنها را با قاب های چوبی تزئین کرده بوده اند . از سقف نخستین ، بخش کوچکی بازمانده بود که در تعمیرات اساسی مسجد سطح خارجی آن به همان شیوه بازسازی شده است .
به هنگام تغییرات چند تنه از سرو های آسیای صغیر نیز به دست آمد که به عقیده کرسول («معماری 000 » بایست در نخستین تعمیرات بنا به کار گرفته شده باشد ، اما در مدیحه ای که سعید القاص در ستایش احمد بن طولون و مسجد ساخته او سروده ، به کار برد سرو کوهی در بنای مسجد اشاره شده است . بنابرین افزون بر تنه نخل از سرو کوهی نیز در ساختن سقف مسجد استفاده کرده بوده اند .
فواره :
در میانه صحن مسجد بنایی با گنبد زرین و پنجره های مشبک که به هر سو گشوده می شود ، ساخته بوده اند که بر پایه 10 ستون مرمر قرار داشته و 16 ستون مرمر دیگر آن را محصور می کرده است . کف آن نیز پوشیده از سنگ مرمر بوده و در زیر گنبد یک سنگاب بزرگ مرمرین به قطر دهانه 4 ذرع که آب از فواره آن فوران می کرده ، قرار داشته است . بر پشت بام آن نیز ساعت خورشیدی نصب کرده و دور بام را نرده ای از چوب ساج کشیده بوده اند . این فواره در جمادی الثانی در آتش سوخت . وجود وضو گاه در پشت مسجد نشان می دهد که این فواره بیشتر برای زیبایی و یا ویژه آشامیدن آب برای نمازگزاران بوده است .