نگاهی نو به شیوه های عشق ورزی...
از مقدمه :
من مرد هستم هر صبح بیدار می شوم، پنجره را باز می کنم و از قاب پنجره ی خانه ام زندگی را با همه ی زیبایی هایش مردانه می نگرم. اما با همه ی زمختی ام در نهفت من احساس هم موج می زند، تا بدان اندازه که قول می دهم هرگاه تعداد خوانندگان این دفتر از مرز یک میلیون نفر گذشت، تما حواسم را جمع کنم و تمام احساسم را به میدان آورم و دفتری باز کنم زنانه. دوست دارم چنان بیندیشم و چنان به فراز و نشیب زندگی مشترک نگاه کنم که زن می نگرد. این کار را خواهم کرد...
بوسه فرشته ها نوشته مسلم شوبکلائی...
به طرف ماشین که می دویدم می شد برق خوشی رو توی صورت خاله دید. من و خاله ی همیشه خوشم.وای! چه عالمی داشتیم.دوست داشتنی ترین خاله ی دنیا. خاله م بیست و یک سالش بود و حالاحالاها قصد ازدواج نداشت. دست هاش رو که به سمتم تکون می داد با اون لبخند گیراش انگار دلش می خواست همه ی غصه ها و خستگی ها رو از دلم ببره. در ماشین که باز شد با ذوق سلام کردم. اونوقت ها نمی فهمیدم بوسه ی آبدار یعنی چی. فکر می کردم بوسه ایه که آب دهن ازش سرازیر بشه. اما این خطای کودکانه ی من نبود. بعضی بزرگترها رو دیدم که وقتی از بچه بوس میخوان منظورشون همینه. ولی حالا که فکر میکنم می بینم بوسه ی خانم معلم آبدار بود. هنوز بوسه خانوم معلم رو حس می کنم. ساده بگم بوسه ای که همه وجود باشه، با جون و دل باشه بوسه آبداره، بوسه ای که روح داشته باشه، گرما داشته باشه. نه، هرچی بگم تعریف واقعی بوسه ی آبدار نیست، جز اینکه بگم بوسه ای یاد خدا توش باشه، بوسه ی خدا بوسه ی آبداره.