مقدمه
1. هدف این استاندارد تجویز مبنایی برای ارائه صورتهای مالی با مقاصد عمومی یک واحد تجاری به منظور حصول اطمینان از قابلیت مقایسه با صورتهای مالی دوره های قبل از آن واحد و با صورتهای مالی سایر واحدهای تجاری می باشد . برای دستیابی به این هدف ، در این استاندارد ملاحظات کلی در خصوص نحوه ارائه صورتهای مالی ، رهنمودهایی درباره ساختار آنها و حداقل الزامات در خصوص محتوای صورتهای مالی ارائه شده است. چگونگی شناخت ، اندازه گیری و افشای معاملات و سایر رویدادهای خاص در سایر استانداردهای حسابداری ارائه می شود.
دامنه کاربرد
2. الزامات این استاندارد باید در ارائه کلیه “ صورتهای مالی با مقاصد عمومی ” که بر اساس استانداردهای حسابداری تهیه و ارائه می شود ، بکار گرفته شود .
3. صورتهای مالی با مقاصد عمومی ( که از این پس صورتهای مالی نامیده می شود ) برای پاسخگویی به نیازهای استفاده کنندگانی تهیه می شود که در موقعیت دریافت گزارشهای متناسب با نیازهای اطلاعاتی خاص خود نیستند . صورتهای مالی به طور
جداگانه یا همراه با سایر گزارشها ، جهت استفاده عموم ارائه می شود . مفاد این استاندارد برای صورتهای مالی تلفیقی گروه واحدهای تجاری نیز کاربرد دارد .
4. در این استاندارد واژه هایی بکار گرفته می شود که در واحدهای تجاری ( انتفاعی ) اعم از خصوصی یا عمومی کاربرد دارد . واحد های غیرانتفاعی برای بکارگیری الزامات این استاندارد ممکن است نیازمند انجام تعدیلاتی در عناوین اقلام اصلی صورتهای مالی خود یا ارائه اطلاعات بیشتر باشند .
5. نحوه ارائه داراییهای جاری و بدهیهای جاری بخشی از موضوع این استاندارد است لیکن به طور جداگانه در استاندارد حسابداری شماره 14 مطرح شده است .
هدف صورتهای مالی
6. هدف صورتهای مالی ، ارائه اطلاعاتی تلخیص و طبقه بندی شده درباره وضعیت مالی ، عملکرد مالی و انعطاف پذیری مالی واحد تجاری است که برای طیفی گسترده از استفاده کنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی مفید واقع شود . صورتهای مالی همچنین تنایج ایفای وظیفه مباشرت مدیریت یا حسابدهی آنها را در قبال منابعی که در اختیارشان قرار گرفته است ، نشان می دهد . به منظور دستیابی به این هدف ، در صورتهای مالی یک واحد تجاری اطلاعاتی درباره موارد زیر ارائه می شود :
الف . داراییها ،
ب. بدهیها ،
ج . حقوق صاحبان سرمایه ،
د . درآمدها ،
ه . هزینه ها ، و
و . جریانهای نقدی .
این اطلاعات ، همراه با سایر اطلاعات مندرج در یادداشتهای توضیحی ، استفاده کنندگان صورتهای مالی را در پیش بینی جریانهای نقدی آتی واحد تجاری و خصوصاً در زمانبندی و اطمینان از توانایی آن در ایجاد وجه نقد کمک می کند .
رابطه علم اقتصاد و روانشناسی و نگرش روانشناختی به بازار سرمایه
دانشجوی دکتری مدیریت مالی
حسابدار رسمی و کارشناس رسمی دادگستری
آفیس،داکس،27ص
علم اقتصاد به عنوان یکی از رشتههای علوم انسانی که نحوه انتخاب و مبادله توسط افراد و پیامدهای اقتصادی کلان این تصمیمها را در سطح جامعه مورد مطالعه قرار میدهد، همواره از سوی روانشناسان متهم به نادیده گرفتن شواهد و واقعیتها مربوط به رفتار انسانها بوده است. علم اقتصاد با پایهریزی مبانی خرد رفتاری و شکلدهی منظومهای از نظریات براساس این فروض، مدعی سازگاری با این رشته علمی است. از آنجا که واحد تحلیل در این دو علم، فرد و رفتار او میباشد تعامل بین علم اقتصاد و روانشناسی میتواند برای نظریهپردازی اقتصادی مورد استفاده اقتصاددانان قرار گیرد. لذا ما در این بحث با برشمردن کاستیهای برخی نظریات اقتصادی در مواجهه با مشاهدات واقعی و برخی پیشرویهای نظری در راستای گفتگوی این دو علم، به ضرورت و اهمیت مطالعات میانرشتهای در این حوزه میپردازیم. در نهایت نیز سعمی میکنیم با تأکید بر طراحی دورههای مطالعاتی میانرشتهای، چارچوبهایی جهت آموزش و پژوهش مناسب در این حوزه ارائه گردد.
پیش از مطرح شدن مالیه رفتاری در مدیریت مالی و اقتصاد، رفتار سرمایهگذاران در بازار سرمایه بر مبنای نظریه مطلوبیت اقتصادی تفسیر میشد، در حالی که بررسیها و پژوهشهای متعدد علمی در زمینه رفتاری، میزان اهمیت عوامل روانشناختی را مشخص کرد. اگرچه نظریههای مالیه رفتاری موضوعاتی جدید هستند و پیشینه آن به یک دهه پیش بازمیگردد، ولی موضوع دخیل بودن ویژگیهای روانشناختی و رفتاری افراد در تصمیمهای خرید به دورههای پیشتر بازمیگردد. حال اینکه با توجه به پیشرفتهای بازار سرمایه، باید تمامی عوامل درونی و بیرونی بصورتی ظریف و زیربینانه مورد بررسی قرار گیرند، چرا که ما با تفکرات، عقاید و ذهنیات بسیار متنوعی از افراد رو به رو هستیم که شناخت و درک غالب این ذهنیات از اهمیت بالایی برخوردار است. افراد برای سرمایهگذاری پول عوامل بسیار زیادی را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند، به عبارت دیگر سرمایهگذاران حتی پیش از به دست آوردن پول، راهکارهای متفاوتی را برای محل سرمایهگذاری پولشان در ذهن پرورش میدهند (جعبه سیاه خریداران) و در نهایت گزینهای را انتخاب میکنند که با توجه به ذهنیاتشان از هر جهت به نفعشان باشد. عوامل بسیار زیادی بر قصد و تصمیم افراد به سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار تأثیرگذارند که میتوان این عوامل را به دو دسته عوال درونی و عوامل بیرونی تقسیمبندی کرد. از جمله عوامل بیرونی میتوان به شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مواردی مانند: میزان تبلیغات از سوی بورس، مسائل درون شرکتی و ... اشاره کرد وی از آجا که تأثیر این عوامل از سوی تحلیلگران بارها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، تأثیر عوامل درونی میتواند جایگاه ویژهای را به خود اختصاص دهد.
بطور کلی افراد با توجه به میزان ریسک و بازده، اقدام به سرمایهگذاری کرده، پول خود را در محلهایی سرمایهگذاری میکنند بیشترین عواید را نسبت به ذهنیت خود بدست آورند.
1. رابطه نظری علم اقتصاد با روانشناسی
در این بخش ابتدا تعاریفی که از علم اقتصاد اظهار شده است، بیان و سپس تعاریفی که راجع به روانشناسی و موضوعات مورد مطالعه آن میباشد ارائه خواهد شد. در نهایت نیز به لحاظ نظری ترابط این دو شاخه علمی مورد بحث قرار میگیرد و آلفرد مارشال در بیان تعریفی از علم اقتصاد، ابتدا آن را، بررسی آن بخش از اَعمال فردی و اجتماعی بشر میداند که قرابت نزدیکی با دستیابی به رفاه دارد، تعریف مینماید. در نهایت نیز بیان میدارد که علم اقتصاد از یک سو "مطالعه ثروت" و از سویی دیگر- که البته به زعم وی جنبه مهمتر مطالعه علم اقتصاد است- "بخشی از مطالعه انسان" است.
ساموئلسون در یکی از تعاریف ارائه شده برای اقتصاد آن را مطالعه چگونگی انتخاب انسان و جامعه برای بکارگیری منابع تولیدی کمیاب جهت تولید کالا و....
مقاله با عنوان حسابداری پیمانهای بلند مدت در فرمت ورد در 31 صفحه و شامل مطالب زیر می باشد: